كوچكترها زير پاي بزرگترها له ميشوند؟
كرونا و مرگ گالريهاي مستقل
فاروق مظلومي
گالريهاي مستقل در تهران و بقيه شهرها كم نيستند. آنها مستقل از روابط خانوادگي و دوستي و مهمانيهاي شبانه فقط به اميد هنر شروع به كار كردهاند. قطعا اگر كسي صاحب سرمايه هنگفت نباشد و ارتباط كاري يا دوستي با هنرمندان پيشكسوت و مجموعهداران نداشته باشد افتتاح گالري يك انتحار مالي است، چراكه حتي هنرمندان جوان خوب هم كه به اصطلاح پرفروش هستند حاضر به ارايه آثارشان در يك گالري كوچك نيستند اولا به اين دليل كه اغلب آنها قبلا با عقد قرارداد مكتوب يا شفاهي با گالريهاي قديمي در معاهده هستند ثانيا اميدي به فروش آثارشان در يك گالري تازه تاسيس كه حتي در افتتاحيهاش جزو اقوام و دوستان هنرمند كسي نيست، ندارند. البته هنرمند حق دارد براي امرار معاش به فكر فروش آثارش باشد و گالريدار هم بايد به فكر فروش باشد تا چراغهاي گالرياش روشن بماند. در اين ميان سر هنرمند جوان خلاق بيكلاه ميماند كه نه توان پرداخت اجارهبهاي يك هفته به گالري مستقل كوچك و بينام و نشان را دارد و نه گالريهاي قديمي و پرفروش حاضر به پذيرش آثارش هستند. صدالبته بعضي گالريها براي ادامه دادن كار مجبور به دريافت كرايه از هنرمند هستند كه امري غيرقانوني هم هست و اينجا بايد پرسيد براي پرهيز از اين عمل غيرقانوني آيا قانوني براي حمايت مالي از هنرمندان جوان و گالريهاي مستقل تازه تاسيس وجود دارد؟ مسلما نه. اما جالب است بدانيد با استناد به قول منتقديني مانند جوليان استلا براس در زمان جنگ سرد سازمانهاي امنيتي امريكا سرمايه عظيمي براي بنيان نهادن نقاشي انتزاعي در امريكا خرج كردهاند، اما با اينكه بعضي گالريهاي خوب براي بقا مجبور به دريافت وروديه هستند همين كار غيرقانوني دريافت وروديه از هنرمند باعث شده خيلي از افراد بدون توان فروش و قدرت معرفي هنرمند به جامعه هنري و بدون كمترين اطلاع از هنرهاي تجسمي فقط به اين دليل كه يك واحد مسكوني كوچك يا يك پاركينگ محقر داشتهاند، توانستهاند مجوز گالري براي اين محل و عنوان گالريدار را براي خودشان اخذ كنند با آنكه آن محل به هيچوجه شرايط فيزيكي و معماري مناسب گالري را هم نداشته است و اما در مديريت اين گالريها چون هيات تشخيص و حساسيت هنري وجود ندارد و فقط دريافت وروديه و شايد فروش چند اثر مدنظر باشد عموما آثاري نمايش داده ميشود كه فاقد اعتبار و مشخصههاي هنري هستند و به نام هنر باعث ترويج آثاري ميشوند كه در حد يك كار دستي يا ديواركوب بيشتر نيستند.
اگرچه در اغلب كشورهاي دنيا گالريها، نهادهاي خودگردان هستند اما در بخش خريد تابلو و آثار ديگر، موزهها و نهادهاي دولتي خريدارهاي خوبياند و بودجههاي دولتي همواره حامي نهادهاي هنري و هنرمندان ناشناخته است. حالا بايد ديد با اين اوضاع سال كرونايي چند درصد از گالريهاي مستقل و گالريهاي وروديهاي تعطيل خواهند شد كه صددرصد تعطيلي گالريهاي مستقل باعث تاسف است.