محمد خاتمي هم
در فهرست بلند كانديداهاي احتمالي قرار گرفت
ناممكنهاي انتخاباتي
تا بوده همين بوده و تا هست، همين هست. اين انگار خاصيت سال انتخابات است كه هر روز گزينهاي از قول تحليلگر و كنشگر سياسي يا گمانهزني ناظران رسانهاي مطرح ميشود و گاه اين گزينهها چنان دور از ذهنند كه حتي بعضا خود ناظران و كنشگران عالم سياست هم به ديده ترديد در آن مينگرند. سيدمحمد خاتمي شايد آخرين گزينهاي كه به عنوان كانديداي احتمالي اصلاحطلبان براي انتخابات رياستجمهوري 1400 مطرح شده، نباشد اما بيراه نيست اگر بگوييم او نامحتملترين و دور از انتظارترين گزينههاست؛ آنهم در حالي كه پيش از اين وقتي سيدرضا خاتمي، نايبرييس مجلس ششم و برادر كوچكتر رييسجمهوري اسبق ايران به اين عنوان و از قضا از سوي عبدالله ناصري، از اعضاي حلقه مشورتي سيدمحمد خاتمي مطرح شد، بسياري از تحليلگران و كنشگران سياست ايراني، نوشته و گفتند كه بعيد است سيدمحمدرضا خاتمي براي انتخابات رياستجمهوري تاييد صلاحيت شود و فراتر از آن، از اساس بعيد است كه او عزمي براي ورود به رقابت انتخاباتي داشته باشد. اين واكنشها البته به هيچ عنوان به معناي آن نبود كه سيدمحمدرضا خاتمي يا محسن صفايي فراهاني و ديگراني كه در اين سطح از سوي برخي تحليلگران به عنوان گزينههاي اصلاحات براي انتخابات 1400 مطرح ميشود، شايسته چنين جايگاهي نيستند. مساله صرفا احتمال تاييد صلاحيت آنها از جانب شوراي نگهباني است كه در آخرين تجربه در آستانه انتخابات مجلس يازدهم، حتي صلاحيت بسياري از اصولگرايان ميانهروي دوره دهم پارلمان را هم براي ورود مجدد به انتخابات مجلس احراز نكرد و نتيجه اين شد كه اصولگرايان در «رقابتي بدون رقيب انتخاباتي» پيروز بلامنازع انتخابات اسفندماه 98 شدند.
اما بگذاريد ببينيم اساسا آن تحليلگري كه اخيرا از سيدمحمد خاتمي به عنوان گزينه مطلوب اصلاحات براي انتخابات رياستجمهوري نام برده، كيست و ديدگاهش در اين رابطه از چه قرار است. ناصر قوامي كه پس از سالها كار قضايي، دوره ششم مجلس شوراي اسلامي را در كسوت رياست كميسيون قضايي و حقوقي آن دوره پشت سر گذاشت، ديروز در اظهارنظري مطبوعاتي علاوه بر سيدمحمد خاتمي، از سيدمحمدرضا، عبدالله نوري و حتي صادق زيباكلام به اين عنوان نام برده اما آنچه اين اسامي را در ذهن قوامي به عنوان گزينه مطلوب قرار داده، اين باور نيست كه آنها لزوما ميتوانند كانديداي انتخابات پيش رو باشند. بلكه برعكس، او تاكيد كرده كه آنها اگرچه «ميتوانند هم در انتخابات راي بالايي به دست آورند و هم كشور را به خوبي مديريت كنند، اما معلوم است كه شوراي نگهبان اين اشخاص را ردصلاحيت ميكند.»
قوامي كه معتقد است برخلاف آنچه در برخي محافل ترويج ميشود، «دولت مسبب اصلي مشكلات كشور نيست»، بر اين باور است كه «اصلاحطلبان بايد در انتخابات ۱۴۰۰ حضور داشته باشند و مصلحت نظام و منفعت ملي در اين است كه فضا براي ورود جدي جريان اصلاحات به انتخابات فراهم شود. اما مشكل اين است كه گزينه اصلاحطلبان طبعا مورد تاييد قرار نخواهد گرفت و مثل خيلي از مواقع، به چهرههاي شاخص جريان ريشهدار اجازه حضور در انتخابات را نخواهند داد.»
همزمان با اين اظهارات قوامي اما يكي از چند گزينهاي كه او به عنوان كانديداي مطلوب از آنها نام برده نيز خود از انتخابات پيش رو و وضعيت اصلاحطلبان در اين انتخابات گفته است. صادق زيباكلام كه شايد از جمله معدود دفعاتي باشد كه نامش به عنوان گزينه مطلوب براي يك انتخابات، آنهم انتخاباتي در سطح رياستجمهوري مطرح شده، ديروز همچون قوامي با اعتمادآنلاين به گفتوگو نشسته، برخلاف قوامي معتقد است كه «اصلاحطلبان اصلا و ابدا نميتوانند به فكر انتخابات ۱۴۰۰ باشند» چراكه به گفته اين استاد علوم سياسي دانشگاه، «مردم دوم اسفندماه ۹۸ نشان دادند به هيچوجه با رويكرد فعلي جريان اصلاحات موافق نيستند» زيباكلام بر اين اساس معتقد است كه «تنها چاره اصلاحطلبان بلند كردن پرچم آزاديخواهي است» و آنها اگر ترميم جايگاه خود نزد افكار عمومي و بدنه اجتماعي هستند، «بايد اين را بپذيرند كه چارهاي جز انتقاد از خود ندارند.» جالب آنكه زيباكلام در گفتوگو درباره يكي از ديگر گزينههاي احتمالي اصلاحطلبان نيز صحبت و تاكيد كرده كه ظريف هم شانس چنداني براي رايآوري در انتخابات 1400 ندارد.
اين ميان اما حسين كاشفي، ازجمله اعضاي ارشد حزب اتحاد ملت، از منظري متفاوت به زيباكلام با موضوع انتخابات مواجه شده و در گفتوگويي ديگر با اعتمادآنلاين، تاكيد كرده است كه «اصلاحطلبان بايد واقعيتها را به جامعه انتقال دهند و از جامعه براي برونرفت از اين وضعيت كمك بخواهند.» اما شايد نكته جالبتر در سخنان اخير حسين كاشفي، بخش پاياني اين اظهارات و آنجاست كه او به صراحت تاكيد دارد صحبت از اسامي مختلف و گزينههاي احتمالي در شرايط فعلي راهگشا نيست. اين عضو ارشد حزب اتحاد ملت گفته است: «اكنون زمان مناسبي براي بحث درباره اسمهايي كه ميتوانند تاثيرگذار باشند، نيست. در واقع اول بايد زمينه را براي فعاليت مهيا كنيم و پس از آن به سراغ چهرههايي برويم كه از توانايي لازم بهرهمند هستند.»