نفس مسيحايي و آواز فرشتهوار
محمد دهقاني
ايرانيان يكي از بزرگترين سرمايههاي معنوي خود را از دست دادند. سالها پيش كه من كودك بودم ماه رمضان و افطارها و سحرهاي باصفاي آن بي نواي شجريان براي ما ايرانيان به سر نميشد. من آن زمان نميدانستم شجريان كيست و آن دعا و آن اذان ملكوتي را كدام نفس مسيحايي است كه چنان هنرمندانه و دلنواز گويي از ژرفاي سينه كائنات برميآورد و گوش و هوش آدميان و فرشتگان را ميربايد. هرچه بود غروبهاي رمضان بيآن دعا و بانگ نماز روحبخش برايم تصورناپذير بود و هنوز هم هست. بعدها در دوراني كه در اهواز بسر ميبردم و بانگ و غريو ديوگون هواپيماها و راكتهاي عراقي شهر را به زلزله ميافكند شجريان را خوب شناختم. در آن شبها و روزهاي پر هول و هراس آواز فرشتهوار او بود كه اشعار اميدبخش سعدي و مولانا و حافظ را بر بال خود مينشاند و در جان من فرود ميآورد و غرش مافوق صوت موشكها و هواپيماها را انگار در خود محو ميكرد. اكنون سالهاست كه بانگ روحبخش شجريان از راديو و تلويزيون ايران ديگر پخش نميشود اما هيچ شك ندارم كه صدا و سيماي شجريان چنان در ذهن و ضمير ايرانيان جايگير شده است كه از زمزمه انكاركنندگان آن ديگر كاري بر نميآيد جز اينكه چند صباحي ديگر عرض خود ببرند و زحمت ما بدارند.