مدافع كيان جامعهشناسي
محسن آزموده
روزهاي پاياني اسفند 1395 گزارش مراسم بزرگداشت زندهياد دكتر غلامعباس توسلي را با اين جملات شروع كردم: «مدافع كيان جامعهشناسي»، «عقل معدل آكادميك ايران»، «كنشگر حوزه عمومي»، «كسي كه از سياست فرار نكرد»، «شريعتي در دسترس»، «حامي جامعهشناسي جريان اصلي»، «مرتون غيرصريح ايران.» اينها تنها تعدادي از تعابير و اوصافي بود كه جامعهشناسان و اصحاب علوم اجتماعي در توصيف او گفتند، پيرمردي فرتوت و رنجور كه بهرغم مصايب جسماني به سختي و با گامهاي آرام در مراسم نكوداشت خود حاضر شد تا شاهد باشد كه چگونه شاگردانش قدردان او و دفاع جانانهاش از كيان جامعهشناسي آن هم در زمانه عسرت علوم اجتماعي باشند. درگذشت غلامعباس توسلي، استاد پيشكسوت جامعهشناسي، براي ما اهالي رسانه، بهخصوص روزنامهنگاران حوزه انديشه، در كنار همه افسوسها و دريغهايي كه همكاران و دوستان و ياران و شاگردان ايشان در حوزه علوم اجتماعي مطرح ميكنند، يك تلخي و ضايعه مضاعف نيز هست: از دست دادن يكي از دانشگاهيان برجسته و صاحبنامي كه همواره در حوزه عمومي و عرصه اجتماعي حضوري پررنگ و انكارناشدني داشت و به مناسبتهاي مختلف سياسي و اجتماعي و فرهنگي ميشد با او تماس گرفت يا در محضرش حاضر شد و از او خواست كه درباره مسائل و معضلات از منظر جامعهشناختي اظهارنظر كند. از اين حيث ميتوان او را با زندهياد مرحوم دكتر محمدامين قانعيراد مقايسه كرد. در اين روزهاي تنگنا و سختي فشارهاي اقتصادي و اجتماعي و بهداشتي و سياسي، خبر تلخ از دست دادن يكي از همراهان و پشتيبانان فكري رسانهها و مطبوعات، تلخ و اندوهناك است و آنچه ميتواند اميدبخش باشد، تداوم راه كوشندگاني چون اوست توسط دغدغهمنداني كه همچون توسلي باور دارند، راه رهايي از اين وضعيت اسفبار، جز با عقلانيت و دانشوري امكانپذير نيست. به ياد آن «جامعهشناس مردممداري» كه «مروج اصلاحات»، «نگران استبداد اكثريت» بود و «قهرمان دانشگاهي». يادش گرامي.