رفتار سياسي پيامبران و ائمه
سيدكاظم اكرمي
شنبه 26 مهر كه مصادف با شهادت حضرت رضا عليهالسلام بود روحاني محترم و فاضلي زير عنوان «تحليل رفتار سياسي پيامبران و ائمه(ع)» در شبكه يك سيما مطالبي فرمودند كه درخور تامل است و بجاست قرآنشناسان عارف به زمانه با جمع همه آياتي كه دو نمونه آن را از آن سخنراني مذكور نقل ميكنم و بررسي بيشتر آنها مردم علاقمند به قرآن را در مورد موضوع عنوانشده آگاه و به پرسشهايي كه دانشگاهيان در اين موارد دارند پاسخ گويند. گوينده ارجمند با ذكر آيه 44 از سوره آلعمران كه با ذلك من انباء الغيب شروع ميشود، ميگويد: «اي پيامبر اين از خبرهاي غيبي است كه به تو وحي ميكنيم و تو آن هنگام كه (بزرگان مسيحيت) قلمهاي خود را ميافكندند تا كداميك سرپرستي مريم را عهدهدار شوند و نيز هنگامي كه علماي بنياسراييل براي كسب اين افتخار كشمكش داشتند، حضور نداشتي» و آيه 49 سوره هود كه داستان طوفان نوح و سركشي فرزند وي و غرق شدن او است، باز ميفرمايد تلك من انباء الغيب نوحيها اليك. ميفرمايد: «اي پيامبر اينها از اخبار غيبي است كه به تو وحي ميكنيم، نه تو و نه قومت، اينها را پيش از اين نميدانستيد، پس صبر كن كه عاقبت از آن پرهيزكاران است.» گوينده محترم آياتي ديگر خواند كه همه حاكي از خبر غيبي پيامبران است. اما آيهاي كه يك رفتار سياسي را عامل علم غيب بداند گفته نشد. در مورد علم غيبي پيامبران و امامان هم دو نظر هست: يك نظر اين است كه بندگان برگزيده الهي، همواره از همه امور آگاه بوده و چيزي از حوادث جهان بر آنان پوشيده نيست. عدهاي از انديشمندان مسلمان هم ميگويند علم امام مربوط به مشيت و اراده الهي است. نويسنده اين سطور بر آيه عالمالغيب فلا يظهر علي غيبه احد الا من ارتضي من رسوله معتقد است پيامبران و اولياي الهي به امر خداي تعالي ميتوانند داراي علم غيب باشند...
اما علم غيب داشتن و امور اجتماعي و سياسي را با علم غيب تدبير كردن اين سوال را اولا پيش ميآورد كه اين نوع اداره جامعه چگونه براي مردم عادي ميتواند الگو و نمونه باشد. سوالي كه گاه و بيگاه در كلاسهاي دانشگاه مطرح ميشود. سوال ديگر از گوينده فاضل اين است كه با ديدگاه شما سخن اميرالمومنين در خطبه شقشقيه را چه كنيم كه فرمود در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براي گرفتن حق خود به پا خيزم يا صبر پيشه سازم؟ پس امام در پذيرش حكومت ذكر كرده است در خطبه 216 هم بعد از بيان مفصلي فرمود: (مردم از گفتن حق يا مشورت در عدالت خودداري نكنيد زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نميدانم.» چرا علي(ع) براي خود امكان اشتباه قايل است؟ پرسش ديگر اين است كه چرا پيامبر شوراي جنگي تشكيل ميداد و گاه برخلاف نظر خودش نظر افراد ديگر و از جمله جوانان را در حوادثي مانند جنگ احد ميپذيرفت. از اين پرسشها نمونههاي زيادي در كلاسهاي دانشگاه مطرح ميشود اما كار مهم مرحوم شريعتي كه نامي صريحا از وي برده نشد ولي با كلمات تحقيرآميز و كنايههاي ابلغ من التصريح مورد نقد قرار گرفت در زمينه عاشورا و حركت حماسي امام حسين(ع) بازسازي حادثه و تبديل آن به عامل حركت و تلاش در جهت مبارزه با استبداد بود. بنده منكر بعضي اشتباهات دكتر كه شهيد مطهري هم به آن اشاره كرده است نيستم، اما اين نكته در برابر آن همه اثر مثبت و بيداركننده و گرايشدهنده نسل دانشگاهي آن روز به اسلام چه جاي بحث دارد؟ او با يك سخنراني «فاطمه، فاطمه است» صدها دختر دانشجو و تحصيلكرده را با اراده و ميل و آزادي باحجاب كرد. او با نوشتههاي محققانه، هنرمندانه و اديبانهاش هزاران دانشجوي طرفدار ماركسيسم را نجات داد و ما امروز با عملكردهاي غلط اجتماعي و فرهنگي چه تعداد دختر و پسر جوان را از اسلام دور كردهايم؟ سخن را با خاطرهاي از صداقت و نقدپذيري آن بزرگمرد به پايان ميبرم. روزي از انتقاد او به روحانيون گله كردم. گفت: فلاني نقد تو را ميپذيرم و آنچه را گفتهام جبران خواهم كرد. بعد از آن جمله معروف را گفت كه «زير هيچ قرارداد استعماري امضاي يك روحاني نيست.» و به بنده پيام داد كه راضي شدي؟ امروز فضاي كشور براي كساني چون او كه ميتوانند نسل جوان را آگاه كنند و از دين هم ارتزاق ننمايند آماده نيست و صدافسوس به فرض تشكيل اين مجالس كه اكثريتي از تحصيلكردگان و دانشجويان در مجالس اين سخنرانيها نخواهند نشست.