قله افتخار ملي
نيوشا طبيبي
ملتهاي بسياري در جهان هستند كه سخت تلاش ميكنند خاطرات زشت جمعيشان را از ياد ببرند. تمامي نشانهها را پاك ميكنند تا ديگر چيزي از اتفاقات بد گذشته بر جاي نماند. آلمانيها با خاطره و نمادهاي نازيستي و آدولف هيتلر و اسپانياييها با فرانكو چنين ميكنند. همين چند روز پيش يكي از آخرين نمادهاي فرانكو ديكتاتور اسپانيا از يكي از نواحي آن كشور برچيده شد تا ديگر هيچ چيزي مردم را به ياد آن خاطرات تلخ و سياه و شوم نيندازد. در مقابل بسياري از ملتها ميكوشند نقاط افتخارآميز تاريخ خود را برجسته كنند، داستانش را براي هر نسلي دوباره و بلكه صدباره با زبان همان نسل بازگويند تا آن نقاط اوج، فداكاريها، دلاوريها فراموش نشوند و عبرت نسلهاي آينده قرار گيرند. بريتانياييها هنوز در سالگرد جنگ جهاني اول كه حدود يك قرن از وقوع آن گذشته مراسمي ملّي برگزار ميكنند. ياد و نام كساني كه در اين جنگ كشته شدهاند را با شكوه تمام گرامي ميدارند. هنوز به خانواده آنها امتيازات خاصي تعلق ميگيرد. سينما و رسانههاي آنان به خوبي حق سربازانشان را به جا ميآورند و از آنان تجليل ميكنند. قصههاي آنها گم نشده. نه تنها گم نشده بلكه در هر نسلي با شاخ و برگ بيشتري دوباره نقل ميشود.
داستان جنگ و دفاع مقدس را همه ما ميدانيم. بسياري از كساني كه در اين جنگ نقش داشتهاند خوشبختانه هنوز بين ما هستند. بسياري از ما شبها و روزهايي كه زندگيمان تحت تاثير مستقيم حملات هوايي و موشكي دشمن بود را به ياد داريم. خانواده شهداي دفاع مقدس هنوز هستند. نبايد به هيچ دليلي نام و ياد آن دليراني كه جان خود را در راه دفاع از كيان كشور از دست دادند، فراموش شود. بسياري از آنها نظامي حرفهاي نبودند. شرايط چنان شد، اصول اخلاقيشان چنان بود كه دست از زندگي عادي از رفاه، از كار و خانواده و معاش روزمره شستند و براي اداي تكليف به جبههها رفتند. كشاورز و دانشجو و كارمند و دانشآموز از هر قوم و قبيلهاي و از هر طبقه اجتماعي در جنگ شركت كردند. هدف مشترك يعني عقب راندن دشمن تمام تفاوتها را از ميان برده بود و ناشدنيها را شدني كرده بود.
فكر ميكردم اگر- مثلا يك بريتانيايي- از ما درباره آنچه در جنگ از سر ما گذشته بپرسد، چگونه ميتوانيم آن از خودگذشتگيها را شرح دهيم. چه كسي باور ميكند عدهاي جوان بدون ابزار و وسايل با بادگيري بر تن و كلاه بافتني بر سر، با يك كلاشنيكف و ژ۳، حداكثر يك آرپيجي و يك توپ ۱۰۶ سوار بر جيپ راه را بر لشكرها و گردانها و تيپهاي ارتش منظم و مدرن عراق ميبستند. حس و حال و هيجان و روحيهاي كه آنها داشتهاند، قابل توصيف نيست.
همه اين مقدمات را گفتم تا عرض كنم كه اي كاش يادآوري آن روزها و آن آدمها در قالب يك مراسم خودجوش و ملي فارغ از تمام گرايشهاي سياسي محقق ميشد. كاش قصههاي جنگ بياغراق و با زباني متعلق به همين نسل و متعلق به جوان عادي ايراني امروز گفته ميشد. كاش به جنگ به عنوان يك موضوع و پديدهاي مربوط به تاريخ ميهن و نه يك گرايش سياسي خاص توجه ميشد تا ياد آن مقاومت، آن ايثار و آن همبستگي ملي زنده بماند و در موقع خود به كار اتحاد دوباره بيايد. در اين روزهايي كه سر همه به برگزاري مقدمات نوروز و انتخابات رياستجمهوري گرم است، مبادا كه ياد آن آدمها، آن از خودگذشتگيها و آن سختيهايي كه در كنار هم تاب آورديم و زنده مانديم را فراموش كنيم. اين قله افتخار ملي است و به همه مردم ايران و به همه نسلهايي كه به نحوي درگير تبعات آن بودهاند، تعلق دارد. چيزي است كه نه تنها نبايد آن را پنهان يا فراموش كنيم بلكه بايد آن را به عنوان سندي زنده از حيات جمعي و شاهدي بر صلحطلبي و انساندوستي خود پيش چشم جهانيان بگيريم.