اسكار اصغر فرهادي
مرتضي ميرحسيني
سال 2012 ميلادي كه براي فيلم جدايي نادر از سيمين (يا به قول خود غربيها: يك جدايي) برنده جايزه اسكار شد به اندازه امروز مشهور و سرشناس نبود و هنوز بسياري از مخاطبان سينما در گوشه و كنار جهان او را - شايد جز در حد نام - نميشناختند. اما 5 سال بعد كه دوباره، اين بار با فروشنده اسكار گرفت شرايط برايش بسيار متفاوت بود. اما ما ايرانيها او را از سالها پيش از آن جايزه معتبر - و شهرت جهاني همراهش- ميشناختيم و بيشترمان دوستش داشتيم (و داريم). فرهادي قبل از موفقيت چشمگير جدايي نادر از سيمين، حداقل 4 فيلم مهم ديگر در كارنامهاش داشت و چهره شاخصي در سينماي ما محسوب ميشد: رقص در غبار (1381)، شهر زيبا (1382)، چهارشنبهسوري (1384) و درباره الي (1387) – كه اين آخري حتي از دومين فيلم اسكارياش، يعني فروشنده هم فيلم بهتري است. اسكاري كه فيلم جدايي نادر از سيمين گرفت اولين اسكار سينماي ما بود و از اينرو فرهادي با آن به موفقيتي دست يافت كه قبل از او - به اعتقاد بسياري از مخاطبان عام و خاص سينما - دستنيافتني به نظر ميرسيد. او آن شب بعد از دريافت جايزه از دست ساندرا بولاك، پشت ميكروفن ايستاد و ابتدا به زبان فارسي به «مردم خوب سرزمينم» سلام گفت. بعد متن كوتاهي را كه از قبل آماده كرده و روي كاغذ نوشته بود خواند. آنجا به سايه سنگين سياست روي نام ايران اشاره كرد و از فرهنگ كهن و غني آن و از اعتقاد عميق ايرانيان به صلح گفت. همان سال، يعني سال 2012 در فهرست 100 چهره موثر مجله تايم قرار گرفت و نشريه فارين پاليسي هم او را يكي از صد انديشمند اثرگذار سال توصيف كرد. جدايي نادر از سيمين در بسياري از كشورها اكران شد و آن تحسين و احترامي را كه فرهادي بحق لايق آن بود برايش به دنبال داشت، اما فرهادي سال 2017 در اعتراض به محدوديتهايي كه دولت ترامپ براي اتباع برخي كشورها وضع كرده بود به امريكا نرفت. بسياري از رسانهها هم، از گاردين گرفته تا نيويوركتايمز در گزارشها و يادداشتهايي همدلانه از چرايي تصميم فرهادي نوشتند و هر كدام به شكلي از انگيزه پشت اين اعتراض دفاع كردند.