سرقت جنازه چاپلين
مرتضي ميرحسيني
چارلي چاپلين اواخر عمرش در سوييس زندگي ميكرد و همان جا هم از دنيا رفت و به خاك سپرده شد. هنوز 2 ماه از مرگ او نگذشته بود كه قبرش را باز كردند و جنازهاش را با تابوت دزديدند. سرقت تابوت چاپلين شب اول مارس 1978 انجام شد و صبح روز بعد خبرش به گوش خانواده او رسيد. اولين پرسشي كه در ذهن خانواده او و ديگراني كه خبر اين دزدي را ميشنيدند شكل ميگرفت اين بود كه چرا جنازه را بردهاند؟ برخي ميگفتند كه اين كار احتمالا يك شوخي- البته يك شوخي بسيار بيمزه و زشت- است اما چند روز بعد تماسي تلفني با همسر چاپلين، انگيزه سرقت را معلوم كرد. دزدها براي پس دادن جنازه و تابوت 600 هزار دلار درخواست كردند و گفتند چند روز فرصت داريد تا اين پول را آماده كنيد و به جايي كه ما تعيين ميكنيم، بياوريد. دزدها در روزهاي بعد چند بار ديگر هم تماس گرفتند و خواسته خودشان را-گاهي با چاشني تهديد به انداختن تابوت در آب يا گم و گور كردن جنازه- تكرار كردند. اونا اونيل همسر چاپلين(كه چهارمين همسرش و دختر يوجين اونيل، نمايشنامهنويس معروف بود) تصميم به پرداخت پول نداشت و نميخواست به دزدها باج بدهد. ميگفت حتي خود چارلز مرحوم هم اگر ميان ما بود چنين كاري را «مضحك و مسخره» ميديد. اما به اشاره پليس با دزدها مذاكره كرد تا فرصت براي ردگيري و شناسايي و دستگيري دزدها فراهم شود. اونا آنقدر دزدها را بازي داد تا فرصتي كه پليس نياز داشت، فراهم شد. يكي از دزدها كه پناهندهاي لهستانيتبار بود در يكي از باجههاي تلفن عمومي، نزديك خانه چاپلين دستگير كردند. چند ساعت بعد هم همدستش را، كه او هم يك پناهنده البته اهل بلغارستان بود،گرفتند.
هر دو نفر جوانان بيچارهاي بودند و حتي گويا ابتدا قصد جابهجايي تابوت را هم نداشتند. ميخواستند قبر را عميقتر بكنند و تابوت را پايينتر دفن كنند تا فقط چنين به نظر برسد كه دزديده شده است. اما آن شب نقشهاي كه كشيده بودند، درست پيش نرفت و مجبور شدند تابوت را بردارند و با خودشان ببرند.
ميگفتند فكر اوليه اين نقشه را از ماجراي مشابهي كه سال قبل در ايتاليا روي داده، ياد گرفتهاند اما پيشبيني نميكردند همه چيز تا اين حد پيچيده شود و اجراي نقشه اين قدر سخت و اضطرابآور باشد. فكر ميكردند با اخاذي از يك خانواده سرشناس و ثروتمند، پول بيزحمتي به جيب ميزنند و زندگي خودشان را از اين رو به آن رو ميكنند. آنها را به دادگاه معرفي كردند و هر دو نفرشان براي به هم زدن آرامش متوفي و خانوادهاش و نيز تلاش براي اخاذي مجرم شناخته شدند.
دزد اصلي يعني آن پناهنده لهستاني وارداس نام داشت و به 4 سال و نيم كار سخت و اجباري محكوم شد. دادگاه آن بلغاري بدبخت به اسم گانِف را به 18 ماه حبس تعليقي محكوم كرد زيرا از سر و وضع او و نيز از شواهد و اعترافات معلوم بود كه نقشي فرعي در دزدي داشته و بيشتر از تنبيه و مجازات، شايسته ترحم است. جنازه چاپلين را هم به همان جايي كه ابتدا خاك كرده بودند، بردند و اين بار- براي جلوگيري از تكرار ماجراهاي مشابه- قبر را با استفاده از بتون بيشتر محكمتر كردند.