ما را شود به گوشه ايوان صدا كني؟
دو روز پيش در خانه بود، شب بعد در بيمارستان و روز بعد او را دوستان و خانواده روي دوش ميبردند به گورستاني كه اين روزها هر روز بر ساكنانش افزوده ميشود، آن هم چه روزي، در روز تولد دخترش! علي اكرمي روزنامهنگار خوب كشورمان هم از ميان رفت، علت فوت:كرونا. در توييتر فارسي دوستان او هشتگ «علي اكرمي» را داغ كردند و از او نوشتند، از خاطرههايشان، از تحريريه و رفاقتي كه باقي خواهد ماند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست:
«سكوت همه وجودم را تسخير كرده، چقدر عجله داشت براي اين سفر، اللهاكبر، با هر پر كشيدني بيشتر مطمئن شدم كه فرصتي باقي نيست. خداحافظ علي اكرمي»، «بيست سال پيش بود، زندان بود و چند روز يه بار غروب يه دختر به غايت قشنگي با چشمهاي خيلي درشت مياومد روزنامه و يه گوشه با دوستهاي نزديك علي اكرمي حرف ميزد و مثل ابر بهار براي نامزد زندانياش گريه ميكرد و ميگفتم چه پسر خوشبختي كه اين شقايق عاشقش شده. امروز دوباره اون چشمها گريان هستند»، «علي، علي اكرمي، رفيق خندان و سهلگير و مهربان و با مرام؛ رفت»، «رفيق برو اونجا كه غم نباشه، برو گوشه ايوان طلا برا خودت حال كن، بيخيال دنياي ما، آدم حسابي بودي ولي زود رفتي، خيلي زود»، «باورش خيلي سخته؛ ديروز احوالپرسي كردم و با هم صحبت كرديم.گفت آقا جواد كم نميارم. دلواپس دخترش بود كه امروز روز تولدشه. خدا به همسرش و فرزندانش به ويژه دخترش و پدر و مادرش صبر بده. مصيبت سنگيني بود. همچنين به جامعه رسانهاي كشور و دوستانش هم عرض تسليت دارم»، «يه عاشورايي هم توي يه گروهي داشتم غر ميزدم نذري نخوردم، يكم بعد زنگ زد گفت دم در روزنامهام بيا قيمهت رو بگير. از اين جور رفيقا بود علي اكرمي»، «رد دادم، اشكم بند نمياد. لعنت به اين روزگار و اين كرونا كوفتي كه واقعا گلچين ميكنه. علي تو هميشه پايه بودي، هيچوقت رفقا رو تنها نذاشتي علي. اين رسمش نبود داداش»، «اين رسمش نبود آقاي اِكرمي، گفتي ميام و يه عالمه كار داريم»، «باورم نميشه!»، «هيچ بابايي روز تولد دخترش نبايد بره»، «علي اكرمي براي من چهره خندونيه كه از پشت پارتيشن دفتر ميگفت سلام خانوم وطني. چه خبرا؟ بياغراق هميشه خندون»، «ترسناك ماجرا اينجاست آدمها هي به همديگر پيام ميدهند، راست است؟ راسته؟ مگه نياوردنش بخش؟! مگه بهتر نشده بود؟! نه. همه خواب و خيال بود. خوشاخلاقي و خندههاي علي هم حريف اين كروناي لعنتي نشد. حيف عليآقا، حيف بود»، «يكي يكي داريم تموم ميشيم» و «ما روزنامهنگارها هر روز داريم خبر مرگ آدمها رو مينويسيم اما به خبر مرگ يك روزنامهنگار كه ميرسيم، قلمها قفل ميشه. تا كي بايد از مرگ نوشت؟»، «علي اكرمي يك الگو بود در حوزه رسانه كه با دلدادگي تمام به ايران عزيزمان، جاودانه شد»، «مريلا دختر من جانش ميرود براي تولدش و هر سال كلي ذوق دارد. حالا روز تولد دختر علي اكرمي روز فوت باباش شده، بابايي كه همه جان و عشق دختر است... لعنت به تو اي كرونا لعنت كه همه چيز را خراب كردي همه چيز را...»، «اي جان، دوست قديمي دوران دانشگاه من و فعال رسانهاي حقگو و حقطلب ايران، علي اكرمي از ميان ما رفت»، «اواسط و اواخر دهه ۷۰ و در دانشگاه علوم و تحقيقات بود كه علي رو شناختم. جنبوجوش و انرژي و هوش بينظيري داشت و همه رو جذب خودش ميكرد»، «راستي علي جان اكرمي،گفتن خاطراتم از تو هم باشد براي بعد»، «بعد از رفتن علي اكرمي، اين احساس رو پيدا كردم كه برم و وصيتنامهام رو بنويسم»، «بعد از مدتها صداي هر كدوم از دوستام رو ميشنوم، بغضآلود و گرفته است. ما كه از دنيا چيز زيادي نميخواستيم ...»، «عليآقا اكرمي من كه اصلا شناختي روت نداشتم ولي تايم لاينم پر شده از ذكر خيرت و معرفتت، روحت شاد»، «قصهها/ كه تمام ميشود/ آدمها به كجا ميروند؟»، «علي اكرمي را نديده از دست دادم. لايك كردن چند پست و منشن همين جا، آرزوي شفا براي او همين ديروز و اينك شاهد جوانمرگ شدن يك دنيا آرزو نشاط و شور زندگي»، «فرياد ز بيداد تو اي عشق كه هر روز/ يك عاشق دلداده سرش بر سر ني شد»، «ما را شود به گوشه ايوان صدا كني؟»، «علي اكرمي را به خاك سپرديم. فردي شهير به تساهل،گفتوگو، صبوري و تلاشگري براي آينده ايران» و«هيچ كدوم از رفقا براي من علي اكرمي نميشه، هنوزم باورش سخته كه برادرم ديگه نيست، خداحافظ اي داغ بر دل نشسته».