سرب؛ روي؛ گلوله
ضميرهاي فاجعه براي زنجان
«تو، «شما»، «آن»، «وي» و... ضميرهايي هستند كه نه تنها به جاي اسم افراد، اشيا و مكان و... به كار ميروند بلكه گاهي معاني ضمني خاصي را هم با خود به همراه دارند. گاهي هم اسم يك فرد يا مكان به سبب ويژگيهايش به عنوان ضمير براي افراد يا مكانهايي به كار ميرود كه ويژگيهاي مشابهي دارند. به عنوان نمونه، آلكاپن اگرچه نام يك گانگستر معروف است اما گاهي به عنوان يك ضمير براي افراد بزهكار و خطرناك استفاده ميشود. يا «جهنم» اگر چه اسم يك مكان در جهان ديگر است اما زجرآور بودن شرايط توصيفي آن باعث شده كه به عنوان يك ضمير براي مكانهاي بد آب و هوا هم به كار برود. در چنين شرايطي است كه براي زنجان و شرايط فاجعهآميزش ميتوان نام چند فلز مانند سرب و روي را به جاي ضمير به كار برد. همچنين ميتوان اصطلاح «پسماند خطرناك» و در كنار آن «گلوله» را ضميرهايي دانست كه نام زنجان را تداعي ميكند.
مدتهاست كه جان و سلامت و بسياري ديگر از شؤونات زندگي زنجانيها با خطر مهلك فلزات سنگين روبهرو شده است. سيطره شرايط مافيايي و فساد گسترده موضوعي است كه با عبارتها و ادبيات متفاوتي دهان به دهان در بين گروهها و صنوف مختلف جامعه ميچرخد و هر كسي از منظر خود به آن ميپردازد. اين شرايط ناهنجار چند دهه است كه زنجان را به خود مبتلا كرده و مطالعات علمي متعددي وجود دارد كه نشان ميدهد، فلزاتي مانند سرب و روي همانند گلولههايي ريز و نامريي به جان انسانها و ساير موجودات زنده شليك ميشوند و ذره ذره آن، قطره قطره خون زندگي و سلامت را از رگها بيرون ميريزد. اما گويا اين فاجعه، تمام ماجرا نيست!
فساد گستردهاي كه با اهرمهاي پول و قدرت حوزه فلزات سنگين بر شؤونات رسمي و غيررسمي اين محدوده جغرافيايي حاكم شده است،گاهي با صدور مجوزهاي عجيب و غريب و قانونشكنيهاي پنهان و آشكار خودنمايي ميكند و گاهي با بايكوت كردن و اعمال فشارهاي رسوا و گستاخانه عليه شهروندان و منتقدان.