كابوس شيوع طاعون نشخواركنندگان كوچك
ليلا جولايي
شيوع بيماريهاي مشترك بين دام و حيات وحش در يك منطقه با به جا گذاشتن تلفات سنگيني از علفخواران، كابوس محيطبانان و كارشناسان حيات وحش است. طاعون نشخواركنندگان كوچك(PPR) يك بيماري ويروسي كشنده و به شدت واگيردار است كه در اثر استفاده از آبشخورهاي مشترك از دام اهلي به حيات وحش منتقل ميشود. در دو سال گذشته تنها در استانهاي فارس و اصفهان نزديك به هزار راس بز و پازن و قوچ و ميش در اثر اين بيماري از بين رفته كه اين عدد بسيار بزرگتر از آمار سالانه شكار غيرمجاز در اين مناطق است. اين در حالي است كه تمام توان نيروي اجرايي سازمان حفاظت محيط زيست با به جان خريدن همه خطرات صرف پيشگيري از تخلف شكار ميشود. با شيوع يك بيماري كشنده، نتيجه زحمت چندين ساله محيطبانان براي حفظ حيات وحش كه گاه به قيمت به خطر افتادن سلامتي و حتي جانشان تمام ميشود؛ اينگونه هدر ميرود و منابع مالي كه به زحمت و گاهي با خواهش و تمنا در اختيار سازمان محيط زيست قرار ميگيرد با ناآگاهي يك دامدار و ورود دام قاچاق به يك منطقه دود ميشود و به هوا ميرود. دامداري سنتي بلاي جان حيات وحش شده است. چراي دام از يك سو باعث فقير شدن مراتع وكاهش وسعت زيستگاههاي مطلوب حيات وحش ميشود و از سوي ديگر با انتقال بيماريها به يكباره سرمايه بزرگي را به نابودي ميكشاند. ناگفته نماند، منشأ سگهاي رها شده در زيستگاههاي حيات وحش كه خود يكي از تهديدات مهم براي تنوع زيستي به شمار ميرود نيز سگهاي گله است. اين روزها با شروع زمان كوچ عشاير، بزرگترين دغدغه كارشناسان حيات وحش و محيطبانان به ويژه در استانهاي مركزي، شيوع بيماري طاعون نشخواركنندگان كوچك است. آنها ميدانند اگر پاي بيماري طاعون به منطقهاي باز شود، فاجعه به بار ميآيد و صحنه جان دادن يك حيوان وقتي كاري براي نجاتش از دستشان برنميآيد؛ به اين زوديها از خاطرشان نخواهد رفت. اما به نظر ميرسد نهادهاي مسوول به صورت جدي به اين موضوع نپرداختهاند يا شايد هم اصلا اين اتفاق را مشكل بزرگي نميدانند. درحالي كه بيماريهاي مشترك از جمله طاعون نشخواركنندگان و تب برفكي به منابعي آسيب ميزند كه ميراث طبيعي كشور ماست و ميتواند سرمايه فرهنگي و اقتصادي جوامع بومي يك منطقه باشد.
بيماريهاي مشترك موضوعي است كه حتي از سوي رسانههاي محيط زيست نيز كمتر مورد توجه بوده است. ريشهكن كردن بيماريهاي مرگباري چون طاعون و تب برفكي نياز به برنامهريزي در سطح كلان مديريتي و همكاري مشترك سازمان محيط زيست و سازمان جهاد كشاورزي دارد. واكسيناسيون دام اهلي و نشانهگذاري دام واكسينه شده، رصد و بيماريابي دام، جلوگيري از قاچاق دام، اجراي طرحهاي تعادل دام و مرتع و خروج دام مازاد از مناطق حفاظت شده و شكار ممنوع، ممنوعيت ورود دام به پاركهاي ملي، آموزش دامداران، مديريت منابع آبي در مناطق حفاظت شده و جدا كردن آبشخورهاي مشترك، تجهيز يگان حفاظت محيط زيست به منظور گشت و كنترل مناطق و در نهايت گذار از دامداري به شيوه سنتي از جمله مهمترين اقداماتي است كه ميشود در يك برنامه عمل مشترك بين سازماني به انجام رساند. در سالهاي اخير نگاه موشكافانه و بيطرفانه كنشگران محيط زيست تا حد زيادي بر اولويتدهي به مسائل حوزه تنوع زيستي موثر بوده است. آنها نقش تعيينكنندهاي در جهتگيري و برنامهريزي مسوولان و كارشناسان نسبت به اين مسائل دارند و اين فرصتي است براي شناخت دقيقتر عوامل تهديدكننده تنوع زيستي و برگزيدن موثرترين راهكارها براي حل مشكلات پيش رو اما چيزي كه به نظر ميرسد بسيار مهم است، اين است كه اولويت ما براي پرداختن به اين مسائل چگونه است؟ گاهي وقتي همه دارند به جهتي چشم ميدوزند كه ما اشاره ميكنيم و درگير قانع كردن مخالفان موضوعي هستيم؛ آنجا پشت سر ما خاموش و بيصدا اتفاقاتي ميافتد كه از آنها غافل ماندهايم. همه مسائل مطرح شده در اين سالها از موضوع سگها و گربههاي ولگرد تا شكار و قرقها در زمره مسائل مهم در حوزه تنوع زيستي بودند اما ميشود با اولويت كمي پايينتر نسبت به تهديد دام اهلي و شيوع بيماري به آنها هم پرداخت. مطالبهگري و ايجاد حساسيت نسبت به اين موضوع و پيگيري گام به گام براي رسيدن به يك تغيير در شيوه دامداري سنتي به ويژه در زيستگاههاي حيات وحش، وظيفه مهم كارشناسان و فعالان رسانهاي محيط زيست است.
رييس اداره نظارت بر امور حيات وحش اداره كل حفاظت محيط زيست فارس