مهماني رابينسون كروزوئه
جابر تواضعي
بعد از صحبتهاي فرماندار سيريك، آقاي شهردار با اين جمله خوشحالياش را از حضور ما عيانتر ميكند: «ما از رابينسون كروزوئه در جزيره تنهايياش هم به ديدن شما مشتاقتريم.» مثال ادبي آقاي شهردار، جماعت نويسنده را سر ذوق ميآورد. در عين حال دل آدم به درد ميآيد از حجم اين همه غربت و تنهايي. بعد براي اثبات خوشحالي يك آس رو ميكند؛ ناهار را مهمان ايشان هستيم، در منزل شخصيشان.
خانه آقاي شهردار دوطبقه است و به نسبت خانههاي ديگر شهر كمي مجللتر به نظر ميرسد. ولي توي يكي از همان كوچههاي خاكي است و پارتيبازي نكرده كه كوچه خودش را آسفالت كند. فكر نميكنم از نظر منطقه هم در موقعيت خاصي از شهر باشد. داخل خانه هم از تجملات مرسوم ما مركزنشينها خبري نيست.
ضمن اينكه من بين شأن و شوون با تجملگرايي فرق ميگذارم. به هر حال خانه شهردار بايد درخور موقعيتش باشد.
انصافا در مهماننوازي كم نگذاشتهاند و خودشان را حسابي به زحمت انداختهاند. ناهار غذايي است محلي به اسم «هواري». مخلوطي از گوشت و برنج و نخود و نخودفرنگي با ادويههاي محلي كه طعمش خيلي براي ما آشنا نيست.
معلوم است كه بهرسم مهماننوازي اندازه نگه داشتهاند و خيلي ادويه نريختهاند. هواري اسمهاي ديگري هم دارد. بعضيها بهش ميگويند استانبولي. بعضيها هم به اسم برياني ميشناسندش. با دانش من در حوزه آشپزي، در رسته قاتيپلوها ميگنجد و براي همين به استانبولي بيشتر شباهت دارد تا برياني كه آدم را ياد آن غذاي چربوچيلي اصفهانيها مياندازد. ميگوي سرخ شده هم هست. كنارش هم سالاد شيرازي و ترشي انبه و سبزي خوردن. بندگان خدا حسابي زحمت كشيدهاند.
سيريك تازه پنج سال است كه شهر شده. شهردار مثل ۸۵ درصد اهالي، اهل تسنن است و پيرو مذهب شافعي كه گويا نزديكترين مذهب اهل تسنن است به تشيع. توضيح ميدهد با اينكه اكثريت اينجا با اهل تسنن است، هيچ مشكلي با اهل تشيع ندارند و با هم كاملا در صلح و صفا زندگي ميكنند. نشان به آن نشان كه در تركيب شوراي شهرشان فقط يك شيعه بوده و همان يك نفر را هم به دليل توانمنديهاش به عنوان رييس انتخاب شده.
كلا هر چي ميگذرد، مطمئنتر ميشوم ماجراي شيعه و سني براي ما كه در مركز كشور هستيم بيشتر تابو است تا خود مردم بزرگوار اين مناطق كه با خوبي و خوشي در كنار هم زندگاني ميكنند. جديجدي هم چه نيازي است به تاكيد بر اين ماجرا وقتي همهمان يك معبود داريم و پيامبرمان يكي است و رو به يك قبله نماز ميخوانيم؟ خداوكيلي تاكيد بيشتر بر اين ماجرا چه فايدهاي دارد جز ايجاد گسست و تفرقه؟
بعد ناهار دوباره آقاي شيرينكار زمين و آسمان را به هم ميبافد. از قرار معلوم خوشمزگي غذا حسابي جواب داده. بعد در مورد وجه تسميه مكران و نحوه درست اداي اين كلمه صحبت ميشود و اينكه مكران با فتح ميم درست است يا مُكران با ضم ميم؟ شهردار ميگويد مكران بهتر است، ولي يكجورهايي جمع مكر به معناي حيله و نيرنگ را هم تداعي ميكند. يكي از بچهها ميگويد: «با اين حساب كرمان هم جمع كرم است؟!» همه ميخندند. ادامه دارد