سريالسازي دقيقه نود
حسن لطفي
شايد در بعضي كشورها سيصد و بيست و پنج روز براي برنامهريزي و ساخت سريالي سي قسمتي كم باشد، اما گمان نميكنم با ساختار فيلمسازي ايران اين زمان نامناسب و اندك باشد. به همين دليل است كه نميتوان از كنار سريالهاي شتابزده ماه رمضان گذشت. سريالهايي كه حتي ضعيفترينشان هم در رديف پربينندهترين سريالهاي شبكههاي تلويزيون ايران قرار دارند. دليلش هم بيشتر از خود سريالها به موقعيت خاص اين ماه برميگردد كه باعث ميشود مردم بهطور منظمتري در خانه باشند و مبدل به تماشاگراني پرو پاقرص شوند. همين يك دليل كافي است تا انتظار بيشتري از سريالهاي داشته باشيم كه در كنداكتور پخش ماه رمضان شبكههاي تلويزيوني ايران قرار ميگيرند؛ انتظاري كه انگار قرار نيست پس از سالها آزمون و خطا برآورده شود.
پيدا كردن دليلش هر چه هست در نوشتهاي كوتاه و بدون تحقيق اصولي امكانپذير نيست. قصد هم ندارم مثل برخي برنامهريزان صدا و سيما خودم را مدار اطلاعات قرار دهم و بر باور طبل حرف، حرف من است بكوبم. بناست از دردي بگويم كه خبر زمان ساخت سريالها و بعضي تيتراژها گواه آنند. وقتي تيتراژ دو سريال در حال پخش (ياور و احضار) از دو تيم كارگرداني خبر ميدهند، چه چيزي غير از شتاب به ذهن بيننده دلسوز و نكتهسنج ميرسد. آيا چيزي غير از عجله براي رساندن قسمتهاي مختلف سريال براي پخش به ذهن ميآيد. خصوصا كه از سالهاي قبل سابقه بدي در ذهن به جا مانده باشد. سابقهاي كه با بعضي شبها ارتباط دارد كه به دليل آماده نبودن قسمت جديد سريال، قسمت قبلي بازپخش شده است.
انگار برخي برنامهريزان و تصميمگيران سريالهاي مناسبتي گمان ميكنند سريالسازي مثل كبابفروشي است كه نان داغ و كباب تازه حال مشتريها را خوب كند. البته شايد هم دلايل ديگري دارد كه هر چه هست به بيننده مربوط نيست. بيننده مستحق تماشاي سريالها و فيلمهايي است كه براي ساختش عجلهاي در كار نباشد. دقيقه نود به آنتن پخش نرسد. اگر چنين سريالي خوب هم بشود يك استثناست.
قاعده سريالسازي در دنيا حكايت از اهميت دقت و صرف وقت دارد. امسال كه گذشت. توپ عيد فطر كه به صدا در بيايد برنامهريزان و تصميمگيران شبكههاي يك، دو و سه سيما سيصد و بيست و اندي روز براي ساخت سريالهاي سال بعد وقت دارند.