به مناسبت سالمرگ علامه محمد قزويني
احضار متون كهن فارسي به دروازه پاريس
پيمان طالبي
6 خرداد سالروز درگذشت علامه محمد قزويني است. انساني شگفت كه زندگاني او آنقدر نكات برجسته و درخشان دارد كه ميتوان از او به عنوان يكي از الگوهاي زندگي براي هر ايراني ياد كرد. قزويني نثري خواندني داشت و در تمامي كتبي كه از آغاز قرن نخبه آثار منثور معاصرين را عرضه كردهاند، رد پاي او را ميتوان به وضوح ديد. نثر او نثري است مسجع ولي سليس، بهرهمند از واژگان و تعابير متون كهن فارسي و در عين حال نوآور با تفكراتي متجدد كه حكايت از پويايي ذهن و زبان نگارندهاش دارد. در شرح حالي كه از خود در زمان اقامتش در پاريس براي سيدحسن تقيزاده در تاريخ 21 فوريه 1920 فرستاده، مينويسد:«من چنانكه عرض كردم يك اتاق كوچك دارم نزديك مادلن و كتابهايم همه مثل زغال يا سيبزميني روي هم ريخته. بدون ترتيب در يك اتاق كوچكي است در طبقه هفتم در منتهي نقطه جنوبي پاريس به طوري كه دروازه پاريس از پنجره ديده ميشود(نه مثل ديدن قله دماوند از بالاخانههاي طهران. خير 25 متر است از آن منزل تا دروازه پاريس) و رفتن من از منزل به آن اتاق براي مراجعه به كتب درست يك ساعت طول ميكشد با عوض كردن دو مرتبه «تراموه» و قبل و بعد از به «تراموه» رسيدن 10 دقيقه راه رفتن». از جمله نوشتههاي خواندني قزويني، افزون بر يادداشتهاي سودمندش، مقدمههايي است كه بر كتب مختلف ادبي كهن نوشته است. نخستين اين كتابها كه قزويني بر آن مقدمه نوشت، تذكرهالاوليا عطار نيشابوري بود كه در سال 1323 ه. ق منتشر شد. دومين كار جدي او را نيز بايد نگارش مقدمهاي بر لبابالالباب عوفي دانست كه ادوارد براون آن را تصحيح كرده بود؛ اما مهمترين كار قزويني كه در انجام آن دكتر قاسم غني نيز او را همراهي كرد، تصحيح ديوان حافظ بود. در عظمت اين تصحيح همين بس كه بعد از گذشت ساليان دراز و ارايه تصحيحهاي متعدد به اهتمام اشخاص متنوع از ديوان حافظ شيراز كماكان به اعتقاد اكثريت كارشناسان و اديبان صاحب نظر، ديوان حافظ به تصحيح قزويني و قاسم غني بهترين نسخه ديوان خواجه است. دكتر قاسم غني روايتي دارد از آغاز اين كار بزرگ و ارايه پيشنهاد با همخواني حافظ توسط او به علامه قزويني كه بسيار خواندني است. او اين سطور را در نامهاي در تاريخ 20 بهمن 1329 از نيويورك نوشته است:«در سال اول جنگ عمومي اخير كه {مرحوم قزويني} از پاريس به تهران تشريف آورد پس از آنكه سامان مختصري تهيه ديده مستقر شدند، روزي طي صحبت به ايشان عرض كردم من آرزوي بزرگي دارم، فرمود چيست، عرض كردم آرزويم اين است كه يك دوره حافظ از باء بسمالله تا تاء تمت نزد شما بخوانم. خدا ميداند برافروخته شد و با لحني شديد كه از آن مرد روحاني بزرگ بسيار پسنديده بود و از حساسيت قلب پاك و مطهري حكايت ميكرد، فرمود شما چرا اين طور تعبير ميكنيد، شما سالهاست با ديوان حافظ سابقه داريد و اين همه يادداشت گرد آوردهايد... اگر بخواهيد يك دوره ديوان حافظ با يكديگر مذاكره كنيم حاضرم زيرا خود من هر 6 ماه يك بار يك دوره ديوان حافظ ميخوانم و الان از 6 ماه گذشته است!»
اين شد كه از دل اين با همخواني تصحيح ارجمندي زاده شد كه امروز زينتبخش هر كتابخانهاي است.