• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4964 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۸ تير

وداع با «محمد حقوقي»، امروز، 12‌ساله مي‌شود

از بي‌طرف‌ترينِ بي‌طرف‌ترين منتقدان ادبي

فرهاد عابديني

در دهه شصت، در منزل زنده‌ياد ميهن بهرامي و همسرش محمد متوسلاني با زنده‌ياد «محمد حقوقي» آشنا شدم، البته پيش از آن با شعرهايش و جنگ اصفهان و نهايتا با كتاب ارزنده «شعر نو از آغاز تا امروز» حقوقي آشنايي داشتم. اين آشنايي و رفت و آمدها ادامه داشت تا اينكه من و دو تن از شاعران كانون ادبي (گروه شعر معاصر) را تاسيس كرديم‌ كه از آذر ماه 1374 اين كانون تا امروز ماهيانه يك جلسه شعرخواني و نقد شعر و داستان و يادبود و بزرگداشت براي نام‌آوران عرصه ادبيات برگزار كرده و مي‌نمايد (توضيح اينكه در حدود دو ساله مصادف با ويروس كرونا جلسات را در اينستاگرام به‌صورت مجازي ادامه مي‌دهيم).
باري، از تاسيس گروه شعر معاصر دوستم زنده‌ياد محمد حقوقي يكي از ياران و ياوران پر و پا قرص گروه شعر معاصر بودند و با اينكه ايشان در هيچ جلسه‌اي صحبت و سخنراني نداشتند، اما با لطفي كه به من داشتند تا زماني‌كه زنده بودند، هر جلسه‌اي كه دعوت مي‌كرديم با شوق تمام مي‌آمدند و سخنراني‌هايي در مورد شعر فروغ فرخزاد، احمد شاملو، اخوان‌ثالث، نيمايوشيج، م. آزاد و ديگر نامداران ادبيات و وضعيت كلي سخنراني مي‌كردند.
برويم به كارهاي ادبي حقوقي اشارتي داشته باشيم. محمد حقوقي شاعر است و منتقد و منتقد است و شاعر. نقد او بر شعر امروز و حركت آن از بنيادي‌ترين و بي‌طرف‌ترين نقدهاي شعر امروز است. پس شعر او در عين جوششي بودن، آميخته به نگاه نقدآميز اوست. به همين سبب است كه در بخشي از مقدمه كتاب «سبد دوازدهم» از كتاب «سبدها» در مورد شكل‌گيري شعرش چنين نوشته است: 
«چنين بود كه من در حين سرايش، هيچگاه از سرنوشت شعر آگاهي نداشتم و نمي‌دانستم كه درنهايت چه فضايي ترسيم خواهد شد كه با برقي در ذهن، واژه‌ها آرام آرام بر كاغذ راه مي‌افتادند، قطرات باران، از نم نمك تا رگبار و بعد جويبارها جاري مي‌شدند تا جايي كه از حركت باز مي‌ايستادند در ايستگاه آخرين. به همين سبب است كه من شعر حقوقي را شعر جوششي بيان كردم كه جوهر اصلي خودش را دارد و در اينجا گريزي مي‌زنم به توصيه زنده‌ياد نادرنادرپور در سال‌هايي كه با ايشان در گروه ادب راديو و تلويزيون همكاري داشتيم و ما جوان‌تر از ايشان بوديم، بيان داشتند كه: بچه‌ها اگر شعري آگاهانه سروده شود، آن شعر ديگر جوهره شعري ندارد و سال‌ها از آن زمان مي‌گذرد و ما مي‌بينيم كه متاسفانه شاعران جوان امروز شعر نمي‌سرايند بلكه شعر مي‌سازند و گاه هم فقط به فكر ايجاد ايسم جديدي هستند براي شعرشان. 
باري، سال‌هاي سال بود كه نزديك شدن به شعر (محمد حقوقي) و جرات نوشتن درباره شعرهاي او را در خود نمي‌ديدم، هر چند به شعر نيما، اخوان، شاملو، فروغ و ديگران رسيده بودم، زيرا در پس هر واژه و هر جمله از شعر حقوقي جهاني نهفته است كه درك و دريافت آن بر همگان آسان نيست. به هر تقدير من شعر «پنجاه و شش سالگان» او را از دفتر «سبدها» براي تحليل و تفسير انتخاب كردم كه در شماره دوم مجله تخصصي شعر (پاپريك) بهار سال 87 چاپ شد و پس از آن نيز در كتاب (لحظه‌هاي بيتابي جلد 2) من اين تحليل آورده شده.
در مورد شعر (پنجاه و شش سالگان) خود حقوقي دركتاب «سبدها» چنين نوشته است:« اين شعر سرگذشت دو درخت بلند دو قلو كه بارها ذهن مرا تسخير كرده بود و به‌صرافت كشف ماجرا انداخته بود. كشف عمر درخت‌ها‌ كه سرانجام معلوم شد كه هم‌سال من‌اند.
پنجاه و شش‌ساله (در سال 1372) و بعد كه ديگر حركت ذهن در فضاي «دارآباد» بود و تصويري ديگر كه همه در تشكيل شعر -به جد و به طنز- سهم داشتند....» اين شعر يكي از غني‌ترين شعرهاي محمد حقوقي است.
نام و ياد او و شعرها و طنازي‌هايش در جلسات هميشه با ما خواهد بود. 
براي مطلب محدوديتي تعيين شده وگرنه در مورد اين شاعر و منتقد بسيار توان گفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون