مرگ فوزيه
مرتضي ميرحسيني
فوزيه فواد كه دوم جولاي 2013 در اسكندريه از دنيا رفت اولين همسر محمدرضا پهلوي بود. چند سالي هم عنوان ملكه ايران را داشت، اما بعد از كشور ما رفت و ديگر برنگشت. يكي از اعضاي خانواده سلطنتي مصر و خواهر ملك فاروق شاه اين كشور بود و در 17 سالگي با وليعهد ايران – كه 19 سال بيشتر نداشت – ازدواج كرد، به تاريخ ما در آخرين روزهاي سال 1317 خورشيدي. آن زمان اين ازدواج را پيوند دوباره دو كشور باستاني تعبير كردند و نه فقط در ايران و محافل وابسته به دربار كه مطبوعات گوشه و كنار دنيا ارزش و اعتباري بيش از حد برايش قائل شدند. يك بار در مصر و بعد هم در ايران، دو بار مراسم ازدواج را برگزار كردند و براي هر دو جشن هم تشريفات زيادي قائل شدند. بعد هم مجلس شوراي ملي، به اشاره رضاشاه به فوزيه تابعيت ايراني داد تا فرزند پسر احتمالي او مشكلي براي رسيدن به ولايتعهدي نداشته باشد (طبق قانون كشور ما در آن زمان، مادر وليعهد حتما بايد ايراني ميبود). آن زمان عدهاي با باور قلبي و عدهاي هم به شوخي و طعنه ميگفتند اين اعطاي تابعيت فقط براي طي مراحل قانوني ضرورت داشت و فوزيه از قبل ايراني بود، چون مصر در گذشتههاي دور، در دوران كيانيان (هخامنشيان) بخشي از ايران محسوب ميشد. اما فوزيه پسردار نشد و هيچوقت هم در نقشي كه دربارهاي ايران و مصر برايش تعيين كرده بودند فرو نرفت. از مواهب زندگي درباري بهره ميبرد، اما گويا از زندگي در ايران لذت نميبرد، غم و دلتنگي مثل همنشيني وفادار رهايش نميكرد و نشانههاي افسردگي در رفتارش ديده ميشد.
حدود 6 سال ابتدا به عنوان همسر وليعهد و بعد در مقام ملكه ايران در كشور ما زندگي كرد، اما دلش در گرو مصر باقي ماند. سرانجام به مصر برگشت. هرچند تقاضاي طلاق كرده بود، برخي در ايران ميگفتند او به دلايل پزشكي و فقط براي مدتي به مسافرت رفته است. البته سرانجام خود محمدرضاشاه در اعلاميهاي خطاب به مطبوعات، اين جدايي را خبري كرد و به پايان ازدواجش با شاهدخت مصري رسميت داد. فوزيه سقوط رضاشاه و خروج او از ايران را به چشم ديد و حتي در مراسم وداع با او حضور داشت. حدود 7 سال بعد از طلاق از محمدرضاشاه، سرنگوني خاندان خودش از قدرت را هم تجربه كرد. همان زمان ثروتش را از او گرفتند و داراييهايش را به نفع دولت جديد مصر مصادره كردند.
اما در مصر ماند و گويا تا پايان عمر محترمانه با همان عنوان – البته غيررسمي – شاهدخت زندگي كرد. حتي در جنگ اول اعراب و اسراييل، لباس پرستاري پوشيد و داوطلب خدمت به كشورش شد. فوزيه در سوييس تحصيل كرده بود و جز عربي، به زبانهاي انگليسي و فرانسوي هم تسلط داشت. هوش و اصالت شخصيتش، پشت زيبايي چهرهاش پنهان ميماند و در اولين برخورد به چشم نميآمد. بعد از تولد دخترش شهناز، در تلاش براي يافتن معنايي براي زندگياش در ايران، بنگاه حمايت از زنان باردار و كودكان را تاسيس كرد، اما در اين بنگاه هم به احساس رضايتي كه جستوجويش ميكرد نرسيد. چندي بعد از طلاق از محمدرضاشاه، با يكي از نظاميان ردهبالاي مصري به نام اسماعيل شيرين كه از اقوام خودش هم بود ازدواج كرد و نزديك به نيمقرن - تا مرگ شيرين - كنارش ماند.