رشيد بهبودف
سروش صحت
پسر جواني كه جلوي تاكسي نشسته بود، ترانهاي قديمي از گوشي موبايلش پخش كرد و پرسيد: «كي ميدونه خواننده اين آهنگ كيه؟» راننده كه صورتش با لبخند كمرنگ باز شده بود، گفت: «اين رشيد بهبودفخانه، من عاشقش بودم، هنوز هم هستم، جوانيهام آهنگهاش رو ميگذاشتم گوش ميكردم. بعد قلبم تندتر ميزد. زورم زياد ميشد، عشقم زياد ميشد، با خودم فكر ميكردم يه روزي دنيا رو عوض ميكنم. دنيا رو يه جاي بهتري ميكنم، فكر ميكردم دنيا كه بهتر شد دست عشقم رو ميگيرم باهاش ميرم فرانسه، ايتاليا، امريكا همه جا رو ميگردم، همه ما آواز ميخونيم، همه ما ميخنديم.» بعد گفت: «دنيا به اين آسوني عوض نميشه. يعني راستش اصلا نميدونم عوض ميشه يا نميشه. من تنها زندگي ميكنم نه فرانسه رفتم، نه ايتاليا، نه آفريقا، هيچ جا نرفتم.» راننده به پسر گفت: «يه بار ديگه اين آهنگ رو بذار.» پسر جوان دوباره ترانه «لب شيرين» بهبودف را گذاشت. راننده گفت «...همين... دنيا را عوض نكردم، جايي هم نرفتم ولي حالم خوبه، اين آهنگ من رو آرومتر ميكرد.»