پرستوها به لانه برميگردند
حسن لطفي
اگر نقش كوتاه بهروز وثوقي در فيلم توفان در شهر ما ساخته ساموئل خاچيكيان را آغاز بازيگرياش در سينما بدانيم پنج سال بعد و در سال 1342 مجيد محسني با ساخت فيلم پرستوها به لانه برميگردند از ضرورت بازگشت مهاجران سفر كرده به خارج از كشور ميگويد. اتفاقي كه با روي كار آمدن رييسجمهور جديد بار ديگر مساله مهم و قابل توجهي شده است. اينكه ميگويم بار ديگر، به خاطر اين است كه اين موضوع، موضوع تازهاي نيست، بيشتر روساي جمهور دورههاي قبل نيز در حرف بر بازگشت ايرانيان سفر كرده تاكيد كردند. اما نتيجه حرفهايشان مثل پايان فيلم پرستوها به لانه بر ميگردند، نشد و گفتارشان نتوانست حكم نامه و صندوقچه خاكي را بازي كند كه علي (شخصيت اصلي فيلم پرستوها ... با بازي مجيد محسني) با آن جلال (پسر به خارج رفته علي با نقشآفريني داوود قائممقامي) را به وطن برگرداند. اينكه صدور مجوز براي بازگشت بهروز وثوقي و ديگر هنرمندان خارجنشين و دعوت از ايرانان پولدار خارجي براي سرمايهگذاري در ايران و بازگشت به وطنشان در دوره جديد چه نتيجهاي خواهد داشت، معلوم نيست. براي دريافت پاسخ قطعياش نيازمند گذر زمان هستيم. اما زمان نگذشته يك چيز مشخص است. تحول و پذيرش آدمها در واقعيت به سادگي سينما نيست.
در سينما فيلمسازي مثل مجيد محسني ميتواند سناريو را طوري بنويسد تا پرستوها به لانه برگردند. اما در واقعيت راضي كردن پرستوها نيازمند تغيير فصل است. هيچ پرستويي در فصل مناسب زيست جايي را كه در آن زندگي ميكند ترك نميكند و هيچ پرستوي سفر كردهاي در فصل نامناسب به جايي كه تركش كرده باز نميگردد. گمانم بهتر است كساني كه شعار برگشت مهاجرين را ميدهند براي تحقق و عملي كردن آن از بررسي زندگي پرستوها شروع كنند و بعد به دلايل مهاجرت ايرانيها برسند. براي جدا كردن سرمايههاي ايراني از بدنه اقتصاد كشورهاي ديگر فقط حب وطن جواب نميدهد. تا زماني كه ميل به مهاجرت به هر قيمتي طالبين زيادي دارد. تا وقتي تكليف سود و زيانت در مملكت خودت مشخص نيست و كارخانههاي سرپا يكييكي از پا ميافتند و كارگرانش بيكار ميشوند. تا وقتي بسياري از مسائل زندگي شخصي و عموميت به خواست خودت نيست. تا وقتي درك نظرات و عقايدت سخت به نظر ميرسد ارسال دعوتنامه و نامههاي احساسي (حتي از نوع نامه علي در فيلم پرستوها...) جواب نميدهد. بايد به عقب برگشت. بايد مشكلات سر راه تحقق اين روياي شيرين (براي هر دو طرف) را از سر راه برداشت. غيرممكن نيست. شدني است. اولين قدم هم پذيرش است. پذيرش خطاهايي كه باعث اين مهاجرتها شده است. اولين قدم هنوز برداشته نشده. بايد جسارت و صداقت داشت و قدم اول را برداشت. دعوتنامه و شعار قدمهاي بعدي است. بعد از قدم اول و دوم و سوم و... .