شهر ياران و خاك مهربانان اين ديار
نيوشا طبيبي
همياري و به داد و درد يكديگر رسيدن، از رموز ماندگاري ديرپاي اين خاك گوهربيز است. ايرانيان از ديرباز مصداق «چو عضوي به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار» بودهاند. در همه سالهاي گذشته، هر جا سيل و زلزله و گرفتاريهاي مانند آنها گريبانگير هموطنان شد، همه ايران يكدل و يكپارچه براي ياريرساني سر از پاي نشناخته به ميدان رفت. از زلزله بويينزهرا در سال ۱۳۴۱ كه جهان پهلوان تختي علمدار ياريرساني به آسيبديدگان شد تا همين امروز.
اگر اين روحيه ياريرساني نبود بسياري از كارهاي كشور بر زمين ميماند. جدا از كساني كه تحت نام و تشكل خيرين مدرسهساز به امر مدرسهسازي در كشور مشغول هستند، من شخصا عده زيادي را ميشناسم كه با كمك دوستانشان به ساخت مدارس كوچك در نواحي محروم همت ميكنند. جالب است كه اين عده غالبا از اقشار ثروتمند جامعه نيستند. مردمان عادياي هستند كه وقتي محروميت كودكان هموطن را ميبينند، قرار و خواب و خوراك از كف ميدهند با هر چه دارند به ميدان ميآيند تا گرهي را باز كنند.
اين ميزان از مشاركت در بهبود حيات جمعي مثال زدني است. اين فعاليتها، اگرچه در رسانههاي رسمي كشور به ويژه صدا و سيما ناديده گرفته ميشوند اما روز به روز جان بيشتري ميگيرند و رشد ميكنند. بلوغ فكري و حس همدلي آدمهايي كه از استانهاي ديگر براي ياريرساني راحت و آرامش و زندگي خانوادگي را ترك ميكنند و دل به دل نيازمندان ميدهند، تحسينبرانگيز است. اينها مايه اعتلاي وطن هستند، حتي در حفظ امنيت و انسجام ملي و تماميت ارضي نقش دارند. آنها قهرمانان بيصدايي هستند كه بيهيچ مطالبهاي كار خود را ميكنند. از اين جنس هموطنان - خدا را شكر - كم نداريم، اگر چه ديده نميشوند و صدايي ندارند اما هستند و تاثير نيك خود را بر زندگي ديگران باقي ميگذارند.
در مقابل اين آدميان فرشتهخو، جمعي ديگر هستند كه از درد و رنج انسانهاي ديگر براي خود شهرت و ثروت مياندوزند. اينها صدايشان هم بلند است. همانهايي هستند كه با كودك مبتلا به بيماري صعبالعلاج روي تخت بيمارستان عكس ميگيرند و براي جذب «فالوئر» در صفحه خود به نمايش ميگذارند. همانهايي هستند كه به وقت زلزله و سيل از مردم پول جمع ميكنند و بعد سرنوشت پولها معلوم نميشود، به كسي جوابي نميدهند و شفافيتي ندارند. كساني كه از تيرهروزي و گرفتاري ديگران سود ميبرند. اين ديگر اوج پلشتي و آلودگي و بياخلاقي است.
در اين روزهاي اوج گرفتن كرونا كه بيمارستانها پر شدهاند و خدماترساني به مبتلايان دوباره به سختي افتاده، عدهاي از همين جنس سودجويان در مراكز درماني پرسه ميزنند و به شكار گرفتاران مشغول هستند. با زير نظر گرفتن مراجعان به كساني كه مستاصل ماندهاند و نميدانند از كجا شروع كنند، نزديك ميشوند و از نگراني آنها كمال سوءاستفاده را ميكنند. نمونهاي كه هفته گذشته خود شاهد آن بودهام: مادر سالخوردهاي به كرونا مبتلا شدهاند، فرزندانشان با نگراني فراوان ايشان را به مراكز درماني منتقل ميكنند، بيمارستان ظرفيت پذيرش بيمار جديد ندارد و به توصيه پزشك اورژانس قرار ميشود كه مادر را در خانه بستري كنند. در همين موقع يكي از كاركنان بيمارستان به آنها نزديك ميشود و با دادن شماره تلفن پيشنهاد ميكند كه كارهاي تهيه دارو و امور ديگر را به تيم آنها كه بيرون از بيمارستان كار ميكنند، بسپارند. خانواده درمانده و ترسيده، با آنها تماس ميگيرند. داروهاي ايراني كرونا را به قيمتي چند ميليون توماني به آنها ميفروشند و بابت هر جلسه تزريق سرم و آمپولهاي تجويزي رقم گزافي طلب ميكنند. در حالي كه ريه خانم سالخورده موصوف درگير بيماري شده بوده سرپرست تيم به آنها اطمينان ميدهد كه نگهداري در خانه و زيرنظر آنها خطر كمتري دارد تا انتقال به بيمارستان... موضوع با دخالت پزشك متخصص بيماريهاي عفوني ختم به خير شد، اما اين افراد براي كسب درآمد جانهاي بسياري را با خطر مرگ مواجه ميكنند. شايد مقصر بخشي از آمار فوتيها همين افراد سودجويي هستند كه از گرفتاري مردم و سيستم درماني و بهداشتي، بيرحمانه براي كسب سود مادي سوءاستفاده ميكنند.
اگر جامعه ما برپا مانده و به راه خود ميرود بيترديد مرهون همان گروه اول مردم، آنها كه بيادعا و هيچ چشمداشتي براي برداشتن گرهي از زندگي ديگران تلاش ميكنند، است. خدا را شكر كه همچنان اهالي بخش نيكويي جمعيت بيشتري نسبت به پولپرستان بيرحم و مروت دارند.