خاطره و فراموشي
محسن آزموده
اين روزها و شبها به علل و دلايلي كه ما نميدانيم، مدام برق ميرود و صداي همه در آمده. رييسجمهور هم انگار نميداند، مثل قضيه گران شدن بنزين، به همين علت از مردم عذرخواهي كرده، اما گفته ما مقصر نيستيم.
بعضي از مسوولان كه گناه را گردن مردم و گرما مياندازند و ميگويند، مصرف بيرويه وسايل خنككننده باعث فشار بر نيروگاهها و كمبود برق شده. خدا عالم است.
در اين ميان و در كنار عكس و ويديوهايي از ناراحتيها و اعتراضهاي مردمي، مثل هميشه شاهد موجي از پيامها و تصاوير و كليپهاي طنز در فضاي مجازي هستيم كه به زبان طنز به نقد عملكرد مسوولان ميپردازند.
اين ميان برخي به خاموشي در سالهاي دور اشاره ميكنند.
يكي از اين پيامها، تصويري است شامل يك چراغ گردسوز و يك بادبزن قرمز پلاستيكي و يك ابريق كه زيرش نوشته: 3 بزرگواري كه بعد از سالها به آغوش مردم بازگشتند!
گذشته از روحيه طنز ايراني كه آگاهانه يا ناخودآگاه براي كنار آمدن با دشواريها و سختيها، اين بستههاي اطلاعاتي را ميسازد، اين پيام خاص، دهه شصتيها و سن بالاترها را به ياد خاطرات قديمي خاموشي مياندازد، شبهاي گرم تابستان و موشكباران و جنگ و خاموشي و پناه بردن به پشتبام و... دهه هفتاديها و دهه هشتاديها احتمالا چراغ گردسوز و چراغ زنبوري و فانوس و چراغ فتيلهاي را تنها در فيلمها و سريالهاي قديمي ديدهاند، يا روي طاقچه خانه مادربزرگها يا گوشه انبار خانههايشان. بادبزنهاي پلاستيكي را هم لابد در گلگشت و براي «جوج زدن»!
اما اين اشياي ساده براي دهه شصتيها و نسلهاي پيش از ايشان، نشانههايي از جهاني ديگر هستند، روزگاري كه همه چيز رنگ و بوي ديگري داشت و مناسبات و شرايط زندگي فرق ميكرد، يادآوري نظم و انتظامي ديگر از امور.
چند سال پيش فروش كتابچههايي شامل تصاويري از اين اشيا و ساير چيزهاي مشابه مثل نيمكت مدرسه و بخاري نفتي و پيكان و خطكش و آدامس و... رايج شده بود و همه به شيريني و حسرت و دريغ از آن روزگار ياد ميكردند. سازوكار حافظه، فراموشي لحظهها و جنبههاي تلخ و سياه گذشته و تبديل آن به نوستالژي است.
جز تعداد معدودي كه حافظهاي قوي دارند و به گذشته با نگرشي انتقادي مينگرند، عموم از آن با افسوس ياد ميكنند و مدام از صفا و صميميت و مهرباني از دست رفته سخن ميگويند.
تكرار واقعي خاموشيهاي آن روزها در لحظه حال، نشان ميدهد كه تحمل آن سختيها و مصيبتها، چندان هم ساده و آسان نبوده و نيست و آدمها در آن روزگار، اگرچه مثل امروز تا اين اندازه به برق و وسايل الكتريكي وابسته نشده بودند، اما با دشواريها و مصيبتهايي مشابه دست و پنجه نرم ميكردند.
آزمون ناخواسته بيبرقيهاي اين روزها ميتواند چشم ما را به نگرش انتقادي به گذشته باز كند؛ نگرشي واقعنگرانه و به دور از نسيان و فراموشيهاي خواسته يا ناخواسته.