گوشي
اميد توشه
روي پيشانيام عرق سرد نشسته بود. مبهوت بودم. باورم نميشد. تلفن خانه زنگ ميخورد. نا نداشتم بلند شوم. مغزم كار نميكرد. نيم ساعت پيش بود كه برگشتم خانه. يكسره سرش توي گوشي بود. امشب هم كه كلا جواب نداده بود. از دعواي ده روز پيش ديگه با من حرف نميزد. غروبي تيپ زد. جاي كبودي زير چشمش داشت خوب ميشد. رويش را با يك عالمه آرايش پوشانده بود. همان عطري كه توي خريد عروسياش بود و خيلي كم ميزد را روي خودش خالي كرد. روسري نو سرش گذاشته بود. پرسيدم كجا ميرود. جواب نداد. داد زدم. لبخند مسخرهاي زد و كفشش را پوشيد و در خانه را زد به هم.
نميتوانستم تحمل كنم. زنم را دوست داشتم. از وقتي براي گوشيام رمز گذاشتم او هم به تلافي همين كار را كرده. دعوا و كتككاري هم كه كرديم رمز گوشياش را نگفت. نماندم در خانه خالي و رفتم قهوهخانه سر محل. چند استكان بيشتر خوردم. كلهام داغ شده بود. دلم هزار راه رفته بود. توي مغزم قيافه مردهايي كه الان ممكن است پيششان باشد مرور ميكردم.
نصف شب تلوخوران وارد خانه شدم. تازه آمده بود. داشت لباسهايش را عوض ميكرد. پرسيدم كجا بوده، گفت به تو ربطي ندارد. بوي عطرش داشت ديوانهام ميكرد. بوي چند ماه اول ازدواجمان را ميداد. داد زدم كجا بودي؟ خنديد. «گوشيت رو چرا جواب نميدادي؟» دوباره خنديد. زدم زير گوشش. دستش را گذاشت روي صورتش. چشمانش پر اشك شد، اما
باز هم خنديد. كيفش را از روي تخت برداشتم. گوشياش نبود. از تلفن خودم زنگ زدم، بوق ميخورد اما توي خانه نبود. لبهايم ميلرزيد. رفتم سمتش. جيغ زد و سرش را بين دستهايش قايم كرد: «نميخوام بزنمت، فقط بگو كجا بودي و گوشيت كجاست؟»
سرش را بالا آورد: «مگه تو به من ميگي كجا ميري كه شبها نمياي خونه...»
گلويش رو گرفتم توي دستم. فشار دادم. چشمانش گرد شد. قوي شده بودم. همانجوري كه دستانم را به گردنش فشار ميدادم از زمين بلندش كردم. ميخواست چيزي بگويد. چند دست و پا زد و بعد شل شد. باورم نميشد. افتاد روي زمين. نفس نميكشيد. تنفس مصنوعي دادم. بيفايده. هر كاري كه كردم. ضربانش نميزد. روي پيشانيام عرق سرد نشسته بود. مبهوت بودم. باورم نميشد. تلفن خانه زنگ ميخورد. گوشي را برداشتم. خواهرم بود: «اينقدر زنت رو اذيت نكن. با اينكه قهر بوديم امشب اومده بود خونه ما. چند ساعت گريه و درد دل كرد. گفت باهات حرف بزنم بلكه آدم بشي. راستي گوشيش هم اينجا جا گذاشته. سر شب كه زنگ ميزدي سايلنت كرد. بگو اگه عجله نداره فردا براش پيك كنم.»