گفتوگوي «اعتماد» با دبير تشكل نهضت سبز زاگرس درباره آتشسوزي جنگلها و منابع طبيعي
زاگرس همچنان در آتش
فرناز حيدري
گرمايش جهاني در حال ذوب كردن كره زمين است. شمال امريكا گرمترين ماه ژوئن را در تاريخ تجربه ميكند، بيش از 230 مورد مرگ در بريتيش كلمبيا و بيش از 1 بيليون تلفات آبزيان در سواحل اقيانوس آرام موجي از نگرانيها را برانگيخته و بسياري از كشورها از عدم آمادگيشان براي مواجهه با اين شرايط ميگويند. از سوي ديگر خاورميانه هم با سختترين موج گرما در طول تاريخ هواشناسي دست و پنجه نرم ميكند. در ايران درجه حرارتهاي 51 درجه سلسيوس در اميديه و آبادان و 45 درجه سلسيوس در بم ثبت شده است. داغ آتشسوزيهاي زاگرس را هم كه به آن اضافه كنيد، ضرورت مديريت و پايش مداوم محيط بالاخص در دورههاي پر افت و خيز عرصههاي طبيعي كاملا احساس ميشود. در گذشته اين فرضيه وجود داشت كه تنها مكانهاي نزديك به يك منبع آتش پايدار ميتوانند در معرض خطر باشند اما تحقيقات مستمر جديد در زمينه آتشسوزيها تاكيد دارند كه اگر مكاني واجد نقاط قابل اشتعال باشد و خاكه زغالهاي نيمسوز و سبك در اثر وزش باد به آن برسند، آتشسوزي ميتواند به راحتي در جايي خيلي دورتر از كانون اصلي احتراق هم شكل بگيرد.
آتشسوزيها در زاگرس در حالي روزبه روز گستردهتر ميشوند كه خشكسالي و تغييرات اقليمي در عمل احياي اين جنگلها را با علامت سوال جدي مواجه كرده است. جالب است بدانيد كه بر اساس آمارهاي جهاني بازسازي يك هكتار جنگل سوخته، هزينهاي در حدود ۳۰۰۰ يورو در بر دارد و همين رقم به خوبي نشان ميدهد كه چرا ارتقاء دانش مديريت آتشسوزي مسالهاي است كه ميبايست جديتر بدان پرداخته شود. اميد سجاديان؛ دبير تشكل نهضت سبز زاگرس، در گفتوگو با «اعتماد» ابعاد مختلف آتشسوزيهاي هر ساله زاگرس را تحليل كرده است.
وضعيت آتشسوزيها در ارتفاعات نارك و منطقه حفاظت شده كوه خامي به كجا رسيد؟
«كوه خامي و نارك روزها در حال سوختن بودند و چندين روز بعد از آتشسوزي، بارندگي تابستانه باعث خاموش شدن كل منطقه شد. در كوه خامي هم آتشسوزي ها خيلي شديد بود و اكثر نيروهاي امداد در آن مستقر شدند، اما به هر شكل بارندگي توانست موثر باشد. در مجموع شهرستان گچساران آب و هواي خيلي گرمي دارد و كوه خامي هم صعبالعبور، سخت گذر و داراي شيبهاي تند است. هليكوپتر در شرايط آتشسوزي مجبور است نيروها را در فاصله معيني پياده كند و به همين دليل بود كه اغلب نيروها بعد از چندين ساعت پيادهروي سخت به مناطق آتشسوزي رسيدند. آتشسوزي در اين منطقه گسترده بود و وزش باد و شرايط توپوگرافي هم شرايط را سختتر كرده بود. نيروهاي مستقر در محل ميگفتند به حدي آتشسوزيها شديد بوده كه آسمان بهطور كامل سياه شده بود و دود هم همه جا را گرفته بود.»
امسال چه برنامههايي براي آتشسوزيها دنبال كرديد؟
كاري كه از ما برميآيد اين است كه بر اساس نقشههاي آتشسوزي، برنامههاي پايلوت را در مقياس كوچكتر دنبال كنيم و ببينيم كه كدام مناطق، بيشتر آسيب ديدهاند تا بر اساس آن برنامهريزيهايي انجام دهيم. در آتشسوزي مناطق مختلف هميشه چند عامل نقش دارند كه دو يا يك عامل اغلب پررنگتر از ساير عوامل است؛ بعضي جاها نقش گردشگران پررنگ است، بعضي جاها چوپانان نقش دارند، بعضي جاها موضوع آتش زدن پسماندهاي كشاورزي اولويت دارد، بعضي جاها بحث زمينخواري و توليد زغال به صورت مشترك وجود دارد كه همگي عوامل مهمي هستند و در برخي مناطق هم تعارضات بين مردم يا مردم با سازمانهاي دولتي زياد است كه در آنها بايد گفتوگو شكل بگيرد. ما با توجه به سابقه آتشسوزيها در مناطق مختلف يكسري آموزشها را به جوامع محلي در دستوركار قرار داديم تا دستكم جنبه پيشگيرانه داشته باشد. ضمن اينكه با توجه به آسيبهاي سال گذشته همياران محيط زيست در آتشسوزيها، مهم است كه حتما آموزش ببينند و كارت هميار طبيعت و هميار محيطزيست دريافت كنند چرا كه اگر اتفاقي بيفتد و بنا باشد كه بيمه به همياران تعلق بگيرد، حتما بايد با هماهنگي سازمانها باشد و داشتن كارت هميار طبيعت و كارت هميار محيط زيست در اين مورد ضروري است. تشكيل تيم واحد آموزش ديده و ساماندهي گروههاي مختلف در جوامع محلي يكي از اولويتهاي ماست. اگر بتوانيم گروههاي مختلف را در قالب دستههاي كوچك تجهيز كنيم و اين گروهها در مناطق باشند تا اگر آتشسوزي شد، حضور پيدا كنند و شرايط را تا حدي ساماندهي كنند؛ كمك خوبي است. پشتيباني و تقسيمبندي، ارتباط گرفتن با سازمانهاي دستاندركار، ارايه آمار درست، ساماندهي تجهيزات براي خاموش كردن آتش از جمله كارهايي است كه تلاش كرديم در منطقه زاگرس انجام دهيم.
فقط تشكل شما ثبتنام هميارها را انجام ميدهد؟
ما با همكاري ساير تشكلهاي استان مانند تشكل سبزگامان گچساران و تشكلهاي ميمند آغاز به ثبتنام همياران طبيعت كرديم. در حال حاضر تنها يك كد پيگيري دريافت كردهايم و منتظر هستيم كه كارتها هم صادر شوند.
آتشسوزيها در زاگرس سالهاست كه تكرار ميشود، ظاهرا امكان حذف كردن آن نيست. پيشنهاد شما به سازمانهاي مسوول چيست؟
آتشسوزيها در زاگرس تكرار ميشود و جزو جداييناپذير اكوسيستم شده، بنابراين امكان حذف كامل آن وجود ندارد. تغييرات اقليمي هست، مسائل فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي هم هست و البته بحث قوانين كه بسيار مهم است. بنابراين مجموع عوامل كنار هم باعث شده كه آتشسوزي در زاگرس بهطور مداوم باشد اما اينكه ما هر سال با آتشسوزيها غافلگير شويم راهحل نيست و بايد تجربه كسب كنيم، بايد يك برنامه جامع براي آتشسوزيها با توجه به تحليلها و دادههاي آماري و دلايل آتش سوزي در هر منطقه تدوين شود.
عملكرد سازمانهاي دستاندركار را در كهگيلويه و بويراحمد چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به نظرم سازمانهاي دولتي مسوول در آتشسوزيها ميبايست يك برنامه جامع مديريت اطفاء حريق داشته باشند. بحث پيشگيري را جدي بگيرند، تعداد نيروهاي ديدهبان و جنگلبان و محيطبان را افزايش دهند. تعاملات خود را با مردم بيشتر كنند. خيلي جاها اگر با مردم گفتوگو كنند و آنها را پاي كار بياورند، تاثيرش خيلي بيشتر است. به عنوان مثال در گچساران الان يكي از گلايههايي كه وجود دارد، اين است كه سازمانها درخواست نيروي كمكي ندادند. خيلي از نيروهاي مردمي و افرادي كه براي كمك به آتشسوزيها ميآمدند به خاطر علاقه و دلسوزي حضور پيدا ميكنند. برخي هم به دليل مشخص نبودن وضعيت بيمه داوطلبين ديگر به صورت تيمي حضور پيدا نميكنند. در مورد آتشسوزيها اگر سازمانهاي دولتي پايگاههاي مردمي خود را تقويت كنند و مردم در مديريت مناطق مشاركت داده شوند؛ خيلي موثرتر خواهد بود. آموزشها و برنامههاي پيشگيري بايد خيلي بيش از اينها تقويت شود يعني براي هر منطقهاي بايد يك برنامه جامع مديريت اطفاء حريق تعريف شود كه خود آن شامل پيشگيري، آموزش و عمليات ميشود. تا الان زمان بود كه سازمانها اين برنامه را براي خيلي از مناطق تعريف كنند اما متاسفانه انجام نشده.دسترسي به نقشههاي آتشسوزي روز و دادههاي ماهوارهاي خودش موضوع خيلي مهمي است كه سازمانهاي دولتي ميتوانند امكان آن را تسهيل كنند. موضوع ديگر پاي كار آوردن منابع طبيعي و محيط زيست و تمام سازمانهاي متولي در بحث آموزش جوامع محلي است كه خوشبختانه تا حد زيادي محقق شده و تسهيلگري آن در شهرستانهاي استان انجام شده و الان دوستان با همكاري يكديگر در حال آموزش هستند. اين موارد كارهايي است كه بايد در فصول سرد سال برنامه آن ريخته شود. لذا اگر منابع بيشتري در اختيار تشكلها گذاشته شود تا بتوانند بر اساس دادهها و آمار درست شرايط را ارزيابي كنند، خودش كمك بزرگي است.
آيا آتشسوزيهايي هم هست كه شما و سازمانهاي دولتي متوجه آنها نشويد؟
بله قطعا مواردي هست. متاسفانه برخي مديران هستند كه تصور ميكنند اگر آتشسوزيها را اعلام نكنند، بهتر است در حالي كه اصلا اين طور نيست. اگر آمار و داده درست اعلام نشود، ممكن است در سالهاي آتي ما با مشكلات بزرگتري مواجه شويم. چون برنامهريزيها بر اساس آمار و اطلاعات تدوين ميشود. آمار درست و واقعي نقش مهمي در تدوين برنامه اطفاء حريق دارد. رويكرد ما اين است كه اگر در مناطق، آتشسوزيها را درست اطلاعرساني نكنند، در اطفاء حريق به آنها كمكي نميكنيم و سالهاي بعد هم آنها را در بحث آموزش و تجهيزات اطفاء حريق ياري نخواهيم كرد چون از نظر ما اين مناطق آتشسوزي زيادي ندارند و لابد در منطقه تحت خطر نيستند و لذا نبايد در اولويت برنامهريزي قرار گيرند. آسيب اين مساله خيلي بيشتر است. بايد بپذيريم كه آتشسوزي هست و بايد بدانيم كجاها هست كه بتوانيم درست براي زمان حال و آينده برنامهريزي كنيم. متاسفانه اين ديدگاهي است كه در بين برخي مردم محلي هم گويا وجود دارد؛ در برخي موارد چون ميترسند كه جريمه شوند، اطلاعرساني نميكنند در حالي كه دود اين مساله بيشتر به چشم محيط زيست ميرود. مردم محلي و حتي چوپانان اگر با آتشسوزي هر چند كوچك برخورد كنند، بايد حتما اطلاعرساني كنند كه بتوان جلوي آن را سريعتر گرفت. برخي گاه از انتشار خبرهاي آتشسوزي، زمان وقوع و بيان اينكه چند هكتار دستخوش حريق شده؛ خودداري ميكنند. اما واقعيت اين است كه ما بايد به اهميت داشتن آمار پي ببريم چون هر معضل و مشكلي را شما تا زماني كه آمار درست در اختيار نداشته باشيد، نميتوانيد مديريت و برنامهريزي كنيد. به عنوان مثال همين كوه خامي هر ساله بهطور گسترده آتش ميگيرد اما كدام برنامه جامع براي آن تدوين شده كه هر سال آتشسوزيهاي آن 4 يا 5 روزه نشود؟ ما بايد هر سال براي آتشسوزيها آمادهتر از قبل باشيم در حالي كه اين طور نيست. پيشبينيهاي دقيقتر و بيشتر و تجهيزات مناسبتر بايد در اولويت قرار گيرد. سازمانهاي متولي مهار آتشسوزي بايد به اهميت طرحهاي جامع در اين زمينه پي ببرند و موضوع آموزش هم بيش از پيش ميبايست جدي گرفته شود. در واقع سازمانهاي متولي مهار آتشسوزي بايد ابتدا به جمعبندي درست برسند و ما تشكلهاي مردمنهاد به آنها كمك كنيم نه اينكه موضوع بالعكس باشد.
به نظر شما رفتارهاي احساسي چقدر در مهار آتشسوزيها تاثير منفي داشته؟
آتشسوزي موضوعي تخصصي و عملياتي است لذا ميبايست در هنگام وقوع آن از رفتارهاي احساسي خودداري كرد. من با فراخوان عمومي براي اطفاء حريق خيلي مشكل دارم چون افرادي كه آموزش نديدهاند در اين شرايط ميتوانند نهتنها به خودشان آسيب بزنند بلكه ادامه كار را براي سايرين هم سخت ميكنند. پيراهن درآوردن براي اطفاء حريق از جمله اين اقدامات است. ما تيم آموزش ديده داريم كه بچههاي آن آموزش ديدهاند. خيلي موارد هست كه سازمان ميگويد آتشسوزي گسترده است براي كمك به اطفاء حريق درخواست كمك ميكنند (به صورت شفاهي و غيررسمي) و وقتي ميرسيم آتش خاموش شده، اين خود نمونه رفتارهاي احساسي است كه بدتر فرصتسوزي ميكند. فردي چند روز پيش در يكي از گروههاي فعالين محيط زيست درگير در آتشسوزي ميگفت كه پول بنزين ماشين محيط زيست را دادهايم و من خيلي ناراحت شدم، چه دليلي دارد؟ اگر سازمانها نياز به كمك دارند، رسمي اعلام كنند. اين نوع برخوردهاي احساسي قطعا كمككننده نيست. سازمانهاي دولتي مانند منابع طبيعي و محيط زيست در اين موارد كار و وظيفه قانوني خود را انجام ميدهند، تشكلهاي دولتي و داوطلبين بايد ياد بگيرند كه به اندازه و توان تخصصي خودشان كار كنند. سازمانهاي دولتي اگر آتشسوزي خيلي گسترده است و نياز به نيرو هست، بايد فراخوان رسمي اعلام كنند، نيروهاي آموزش ديده را ساماندهي و تجهيز و منتقل كنند. قطعا مردم محلي و تشكلها كمك ميكنند اما اگر بحث احساسي باشد، فقط فرصتسوزي ميشود. حضور داوطلبين در آتشسوزيها بايد حضور مستمر، آگاهانه و علمي باشد بنابراين اگر بخواهيم در همه آتشسوزيها باشيم هيچ مشكلي حل نميشود، بلكه اوضاع بدتر هم ميشود. تاثير اينكه يك تشكل مانند ما بتواند آموزش دهد، ساماندهي كند، در مناطق پايلوت كار كند و نتيجه كار را اعلام كند، قطعا خيلي بيشتر خواهد بود. به جد توصيه ميكنم كه علاقهمندان از برخوردهاي احساسي در موضوع آتشسوزيها خودداري كنند.