عجب بلايي است بر سر ما
چهل روز از حادثه واژگوني اتوبوس خبرنگاران و جانباختن مهشاد كريمي و ريحانه ياسيني ميگذرد. چهل روز كه غم براي خانوادهها و بازماندگان مانند روز اول است. كاربران توييتر فارسي براي همدردي با جانباختگان هشتگ «اتوبوس خبرنگاران» را بار ديگر داغ كردند و درباره اين فاجعه نوشتند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست.
«عجب بلايي است بر سر ما»، «چهل روز حيراني، چهل روز از حادثه واژگوني اتوبوس خبرنگاران محيط زيست و درگذشت مهشاد كريمي و ريحانه ياسيني گذشت»، «سهشنبه چهلم مهشاده و خاك بر سر ما كه نتونستيم بعد از چهل روز، يه عذرخواهي ساده از دهن مقصران اين فاجعه بكشيم بيرون!»، «در چهلمين روز از درگذشت مهشاد كريمي و ريحانه ياسيني دو خبرنگار جانباخته واقعه واژگوني اتوبوس، خبرنگاران بازمانده از سانحه با انتشار بيانيهاي عنوان كردند كه از مسببان آن سانحه شكايت كرده و با جديت پيگير روند قضايي هستند»، «خبرنگار بازمانده از واژگوني اتوبوس با بيان اينكه مسببان مرگ دو خبرنگار حاضر به عذرخواهي و استعفا نشدند و حتي از احوالپرسي و تسليت نيز دريغ كردند، از خبرنگاران و رسانهها خواستند براي احقاق حق همصنفان خود و محاكمه مقصران سانحه واژگوني اتوبوس خبرنگاران در كنارشان باشند»، «دلتنگتيم رفيق عزيزتر از جان»، «امروز به احترام محزون خواهم بود، كمتر ميخندم، گردش نميرم، مجلس شادي احتمالي را از برنامههاي امروز حذف ميكنم، دفتر كار هم امروز نميرم و... چون به مراسم چهلم دو عزيز سفركرده رسيديم. سوگوار از دست دادن دوستي نازنين و خبرنگاري شجاع و باشرافت هستم»، «چهلم ريحانه ياسيني و مهشاد كريمي مصادف ميشه با هفته خبرنگار و چطور با اين حجم فاجعه ميتونيم نفس بكشيم»، «گفتند ۵۰ درصد راننده مقصر است و ۵۰ درصد سازمان حفاظت از محيط زيست. اشكال ندارد. حداقل به همان قصور ۵۰ درصدي رسيدگي كنيد. چه توقعهايي داريم؟»، «امروز چهلم مهشاد كريمي و ريحانه ياسيني دو تا خبرنگار حوزه محيط زيست هست كه اتوبوسشون چپ كرد و جونشون رو از دست دادن، اتوبوسي كه از اول نقص فني داشت و مسيري رو انتخاب كرد كه مسير امني نبود»، «داره ميشه چهل روز كه مهشاد كريمي براي تهيه گزارش از درياچه اروميه رفته و برنگشته»، «۴۰روز گذشت، هنوز اما انقراض خندههايت را باور نكردهايم!»، «امروز چهلمين روز فقدان مظلومانه خبرنگاران ايسنا و ايرنا، مهشاد كريمي و ريحانه ياسيني، در حادثه سقوط اتوبوس خبرنگاران محيط زيست در آذربايجان غربي است. يادشان گرامي باد. داغدارشان هستيم و از مجازات مسببان حادثه بيخبر! مباد كه دوباره تكرار شود»، «به ياد آن دو عزيز نازنين كه مظلومانه آسماني شدن، يقينا فراق ايشان براي دوستان و عزيزان و بازماندگانشان داغي بر دل و مصيبتي عظيم و فراموشنشدني است!»، «پارسال همين موقعها داشتيم براي فردا برنامهريزي ميكرديم كه چه كنيم؟ چي ببنديم؟ سوژه چي باشه؟ و حتي به سفارش قهوه رييس غروبمون هم فكر كرده بوديم. فقط يك سال گذشته؟ پس چرا اين همه بيچاره شديم؟»، «نگاه كن كه غم درون ديدهام/ چگونه قطره قطره آب ميشود/چگونه سايه سياه سركشم/ اسير دست آفتاب ميشود/ نگاه كن/ تمام هستيام خراب ميشود» و «سهشنبه كه بيايد ۴۰ روز از آن روز غم ميگذرد، نه گشادنشينها ادب شدند و نه مقصرين تعقيب، قلم ما هم طبق معمول بيجوهر، دستمان هم كوتاه، چه انقلابي از حيثيت جامعه رسانه صيانت شد، اما ايمان دارم خدا ميبيند و روز پاسخگويي سخت ميگذرد».