مردم نجاتبخش خود مردم
جعفر گلابي
چندي پيش قبل از شروع پيك پنجم پاندمي كرونا بعد از يك سال و نيم با يكي از نزديكان قرار ديدار گذاشتم و براي رعايت شيوهنامههاي بهداشتي در خودرو با پنجرههاي باز در گوشه يك خيابان خلوت همديگر را ديديم، وي تازه دوز دوم واكسن خود را زده بود، پيرمرد تعريف ميكرد كه براي تزريق دوز دوم يك هفته تمام هر روز صبح به مكاني كه دوز اول را زده مراجعه و از صبح تا ظهر معطل شده بينتيجه بازگشته است، با اين همه او كه دو ماسك هم روي صورت خود داشت و ميگفت كه واكسن چيني از واكسنهاي درجه دوم جهان است و مصونيت بالايي ايجاد نميكند بسيار خوشحال بود. خوشحال از اينكه كمي احساس امنيت ميكند! خوشحال از اينكه هفتهاي يكبار در زمان كوتاهي ميتواند فرزند و نوهاش را ببيند... دلم برايش سوخت، دلم براي ميليونها نفري كه واكسن نزده و خطر از هر سو در كمين آنهاست، سوخت. براي هزاران بيمار كه در بخشهاي مراقبتهاي بيمارستانها درحال دست و پنجه نرم كردن با مرگ هستند و صدها هزار نفري كه در خانهها اين رنج بزرگ به جانشان افتاده است و گاهي از خدا طلب مرگ ميكنند تا راحت شوند، سوخت. براي كادر درماني كه احتمالا آخرين تلاشهايش را براي برسرپا ماندن ميكند، سوخت. در راه بازگشت اين سوال گزنده به جانم افتاد كه آيا مردم ما مستحق اين وضعند؟ ما در جدول واكسيناسيون جهان رتبه بسيار پاييني داريم و حالا در مقام ابتلا به صدر اين جدول صعود كردهايم! بيمارستانها اشباع شدهاند و مسوولان از بدتر شدن اوضاع در روزها و هفتههاي آينده خبر ميدهند. يادم آمد كه ما در ديگر موضوعات هم وضع بهتري نداريم و حالا بهترين وعدههاي مسوولان به مردم آب و برق و جلوگيري از فسادها و امثال آن است! در سخنان مسوولان ديگر چندان بر آرمانهاي بلند انساني تاكيد نميشود و كرامت و فخامت مردم وعده داده نميشود.
مردم آنچنان در عسرت به سر ميبرند و بسياري به نان شب محتاجند كه آزادي بيان و حقوق حقه شهروندي برايشان در اولويت چندم هم قرار نميگيرد. استراتژي خوبي است كه نان كمياب شود تا نايابي آزادي حس نشود. اصولگرايان كه در شعار هم چندان به نيازها و حقوق انساني و فرهنگي توجه ندارند اكنون همه اركان قدرت را در دست دارند و نميدانيم كه با انواع پيچيدگيهاي زمانه آيا ميخواهند و قادر هستند كه نيازهاي اوليه ايرانيان از قبيل آب و برق و مسكن را تامين كنند يا خير؟ آيا بدون لغو تحريم ميشود ابرچالههاي اقتصادي ايران را پر كرد و وقت و انرژي يك ملت براي چند سال هم كه شده هدر نرود؟ آري به جايي رسيدهايم كه ميخواهيم با چنگ و دندان مس شويم و خيال طلاگشتن را هم در سر نپرورانيم. همه نكته اينجاست كه ما سرنوشت انقلابهاي بزرگ را مورد مداقه جدي و عملي قرار نداديم، از شكست آنها در رسيدن به آرمانهايشان عبرت نگرفتيم و گذاشتيم كه كشورمان از هر سو دچار آسيب و انحراف شود. زحمت و تلاش و دانش و پشتكار و همت زيادي لازم نبود اگر مسوولان به جاي پناه جستن هميشگي به شعار و تبليغات پوچ از روز نخست با تمام توان به جنگ با كرونا ميرفتند و از بروز فاجعه انساني جلوگيري به عمل ميآوردند. مثل هميشه انواع ناكارآمديها و بيعمليها و دفعالوقتها و بيمسووليتيها و رجحان ماندن برخي در پستها و دخالت سياست در مبارزه با كرونا و تهيه واكسن آن ظهور كرد و حالا ما يكي از كرونازدهترين كشورهاي جهانيم. نميدانيم دولت جديد در اين موضوع چگونه ورود خواهد كرد ولي آقاي رييسي در مراسم تنفيذ فقط يك اشاره به آن داشت و در مراسم تحليف همان يك اشاره هم نبود، گويا به نظر نميرسد كاري فوري و همهجانبه و مستمر در اين مورد انجام شود. پيشتر هم گفته شد كه مردم خود بايد براي اين بلاي موحش چارهانديشي كنند، كاش صاحب نفوذي پيدا ميشد، يا كمپينهاي آگاهيبخش تشكيل ميشد و مردم را قانع ميكرديم كه خود برخيزند و با تمام توان به مقابله با كرونا بپردازند. اگر شيوهنامههاي بهداشتي به صورت همگاني و با وسواس و دقت از سوي همه مردم رعايت و احساس همگاني ايجاد شود كه مردم از مسوولان تواناترند اميد ميرود كه آتش اين همه مشقت و رنج و عذاب و عزا فروكش كند. مردم متفرق و پراكنده بدون داشتن نهادهاي سازماندهنده البته بسيار آسيبپذيرند و امكان اجتماع و عملشان بر سر موضوعات خيلي ضعيف است ولي حالا كه پاي جان هزاران عزيز در ميان است و امكان انفجار بيماري كاملا جدي است، خويشدرمان شويم و با رعايتهاي خود كاري بزرگ و ماندگار در تاريخ انجام دهيم. فردا بگويند ملتي آنقدر رشد و بالندگي داشت كه برخاست و با دانش و آگاهي و همت خود يك اپيدمي را به زانو درآورد.