مولفههاي انتخاب وزير بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي
محمدعلي حيدرنيا
سلامتي موضوعي است كه همگان بر اهميت آن اتفاق نظر دارند. در سايه سلامتي است كه فعاليتهاي ديگر شكل ميگيرند. سلامتي پيشنياز توسعه پايدار است و... بر اساس تعريف نوين از سلامتي، هدف نهايي دين نيز سلامتي در معناي گسترده آن (جسمي، رواني، اجتماعي و معنوي) است و اينگونه سلامتي است كه ورود انسان را به حيات معقول و حيات طيبه كه هدف نهايي دين است، فراهم ميكند. امروزه در جهان پيشرفته تفكري نوين بر سيستمها و نظامهاي سلامت حاكم است كه تحت عنوان (پزشكي سلامتمحور) شناخته ميشوند و ارتقاي شاخصهاي سلامتي مثل (اميد به زندگي، كاهش مرگ و مير كودكان زير پنجسال، كاهش مرگ و مير زنان باردار و ...) همه در سايه اين تفكر نوين حاصل شده است. امروزه تفكر (درمان محور) در نظامهاي سلامتي يك تفكر شكست خورده است. نظام سلامتي كه متكي بر درمان باشد، مثل اين است كه توپخانه دشمن مواضع ما را گلولهباران ميكند و ما خوشحاليم كه خرابيها را خوب اصلاح و حتي گاهي ناشيانه افتخار ميكنيم كه از بهترين مصالح موجود براي ترميم خرابيها استفاده كردهايم. در صورتي كه درمان اصلي و حل مشكل، آن است كه با يك تاكتيك صحيح و با همت مرداني دلاور توپخانه دشمن را خاموش كنيم. اين مثال بازگوكننده دو تفكر درمانمحور و سلامتمحور است. پر واضح است كه اگر بخواهيم يك نظام توانمند سلامتي (شعار انتخاباتي رييسجمهور منتخب) داشته باشيم، پيشنياز آن مديري است كه تفكر نوين به سلامتي داشته و صاحب معيارهايي باشد كه او را در مديريت اين نظام كمك كند. از اين ديدگاه به مولفههاي انتخاب وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي ميپردازيم. براي تبيين مولفههاي انتخاب وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، بدوا ضروري است اهداف و وظايف اين وزارتخانه بررسي و تجزيه و تحليل شوند ...
اما پر واضح است كه بررسي دقيق و پرداختن به جزييات با توجه به گستردگي فعاليتهاي گوناگون اين وزارتخانه ميسر نيست و البته ضرورتي هم ندارد. بنا بر اين براي درك كلي از اهداف و وظايف وزارتخانه بهتر است يك خلاصهسازي، با حفظ محورهاي مهم و كليدي انجام شود.
در يك نگاه ساده اما كلان، كل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي را ميتوان در هفت مفهوم خلاصه كرد كه عبارتند از: يك هدف، سه استراتژي و سه فعاليت.
هدف
تامين، حفظ و ارتقاي سلامت براي همه افراد جامعه.
استراتژي
وزارتخانه براي رسيدن به هدف، در كليه برنامههاي خود بايد ۳ استراتژي را فرا روي داشته باشد كه به زبان بسيار ساده عبارتند از:
كمك كند كه مردم بيمار نشوند. (پيشگيري اوليه)
كمك كند كه بيماران سريع و صحيح درمان شوند. (پيشگيري ثانويه)
كمك كند كه بيماران غيرقابل درمان، رنج كمتري را متحمل شوند. (پيشگيري ثالثيه)
فعاليت
و براي دستيابي به هدف، در چارچوب استراتژيهاي فوق، سه فعالت بايد انجام شود كه عبارتند از:
آموزش پزشكي، ارايه خدمات و پژوهش.
پس وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي را ميتوان در هفت مفهوم خلاصه كرد.
1- سلامت براي همه، 2- پيشگيري اوليه، 3 - پيشگيري ثانويه، 4 - پيشگيري ثالثيه، 5- آموزش پزشكي، 6 - ارايه خدمات و 7 - پژوهش (البته دو موضوع مهم، حقوق بيماران و اخلاق پزشكي در همه اين مفاهيم بايد مدنظر باشد).
با اندكي دقت متوجه ميشويم هيچ نكته كليدي از قلم نيفتاده و هر موضوعي كه مدنظر باشد در يكي از محورهاي فوق قرار ميگيرد. نگاهي خلاصه و اينگونه راهنماي مفيدي براي مساله مورد نظر و حتي پايش وزارتخانه خواهد بود.
سلامتي يك موضوع بين بخشي است
پيشتر گفته شد كه هدف نهايي وزارتخانه تامين، حفظ و ارتقاي سلامت افراد جامعه است. تعريف اين سلامتي چيست؟
سازمان جهاني بهداشت ميگويد: (سلامت عبارت است از آسايش كامل جسمي، رواني، اجتماعي و نه صرفا نبود بيماري (البته جديدا بعد معنوي سلامت هم اضافه شده است).
كاملا واضح است كه دستيابي به اين هدف بسيار بزرگ و گسترده از عهده وزارت بهداشت خارج است و به تنهايي نميتواند حتي مسير را براي رسيدن به اين هدف هموار كند. پس ضروري است ساير وزارتخانهها، ساختارها و نهادهاي موجود در كشور، آن را كمك و همراهي كنند. با همين توضيح ساده و مختصر مشخص ميشود وزير بهداشت بايد آنچنان توانمند باشد كه بتواند همكاري ساير وزارتخانهها، ساختارها و نهادها را جلب كند.
اهميت استراتژيهاي سهگانه
اگر وزير محترم در وزارتخانه تحت مديريت او به اين ۳ استراتژيهاي سهگانه توجه جدي، بايسته و توام با عدالت داشته باشد، گامي بسيار مهم و كليدي در ارتقاي سطح سلامت جامعه برداشته خواهد شد. كشورهاي پيشرفته در امر سلامت، بيشترين فعاليتهاي سلامت خود را در استراتژي اول (پيشگيري اوليه) متمركز ميكنند و بيشترين سود سرمايهگذاري را نيز به دست ميآورند. متاسفانه كشورهاي در حال توسعه به سبب اجبار و نداشتن برنامه، گرفتار شدن در روزمرگي و تقاضايهاي غيرمنطقي مردم، بيشتر درگير استراتژي دوم، آن هم به صورت ناقص هستند. يك نگاه ساده به آمار تقاضاهاي غيرمنطقي براي سزارين، داروها، اعمال جراحي و... حجم اين فاجعه را نشان ميدهد.
فعاليتهاي هدفمند
آموزش پزشكي بايد در راستاي نيازهاي سلامت كشور باشد، يعني پزشك و پيراپزشك بايد بهگونهاي تربيت شوند كه بتوانند در يك (نظام سلامت محور) كارا باشند كه اكنون با اين هدف فاصله دارد. شواهد نشان ميدهد كه طبقه دانشجويان پزشكي، دندانپزشكي و داروسازي در حال انتقال به طبقات بالادست جامعه است و اين در آينده مشكلساز است.
ارايه خدمات: اين خدمات بايد در چارچوب استراتژيهاي سهگانه ذكر شده تعريف شوند.
پژوهش: پژوهش به صرف توليد مقاله يك كار منطقي نيست. پژوهشها بايد به گونهاي باشند كه مشكلات آموزش پزشكي و ارايه خدمات را حل كنند.
وزيري مطلوب و كارآمد است كه در همه برنامهها، هدف و رسالت وزارت متبوع را مدنظر داشته باشد و تمام فعاليتهاي سهگانه را عادلانه و هوشيارانه در چارچوب ۳ استراتژي فوق برنامهريزي كند. نكته كليدي اين است كه به هريك از اين استراتژيها سهم عادلانهاي از آموزش، پژوهش و ارايه خدمات اختصاص دهد. بهطور مثال اينطور نباشد كه به استراتژي دوم (درمان) كه سهم كوچكي هم در ارتقاي سلامت جامعه دارد بيش از ۸۰ درصد منابع را به خود اختصاص دهد. مطالعات گوناگون در چارچوب عوامل تعيينكننده سلامت نشان ميدهند درمان صرف فقط ۴ درصد در سلامت جامعه نقش دارد. در صورتي كه عوامل اجتماعي تعيينكننده سلامت (پيشگيري ابتدايي و اوليه) نزديك به ۷۵ درصد در سلامت جامعه نقش ايفا ميكنند.
مطالب فوق برخاسته از سليقه شخصي نگارنده نيست بلكه تحت عنوان پزشكي مدرن در دنيا مورد توجه است و كشورهاي صاحب (سلامتي مطلوب) در همين مسير و البته با توجه به شرايط كشورشان حركت كردهاند.
مولفههاي انتخاب وزير بهداشت
موارد زير پيشنهاد ميشود:
1 - با توجه به مقدمه فوق ضروري بلكه واجب است كه وزير بهداشت نگاهي نوين به سلامتي داشته و سابقه كاري او تاييدكننده اين ديدگاه باشد.
2 - داشتن ديدگاه سلامتمحور
يعني ديدگاه او به سلامت در چارچوب سلامت جامعه و استراتژيهاي سلامت باشد. بايد به عوامل اجتماعي تعيينكننده سلامت ايمان و باور جدي داشته باشد و اين به آن معناست كه خود را بينياز از حمايت ساير وزارتخانهها نداند. وزير بايد اين ديدگاه سلامت محوري را در انتخاب همكاران خود مخصوصا روساي دانشگاههايعلوم پزشكي مدنظر داشته باشد، چراكه اينان بازوهاي اجرايي نظام سلامت هستند. البته گاهي روساي دانشگاهها، به اشتباه، داشتن تفكر سلامت محور را فقط براي معاونان بهداشتي دانشگاهها كافي ميدانند و انحراف از نظام سلامت محور به درمان محور از همين نقطه شروع ميشود.
3- نگاه ديني به سلامت
وزير بهداشت بايد سلامت را در راستاي كرامت انساني و ارزشهاي ديني باور داشته باشد. در قرآن كريم، احاديث، روايات فراوان و در ادبيات ايراني- اسلامي سلامتي سخت مورد توجه است. پيامبراكرم(ص) ميفرمايند: «در زندگي بدون سلامت خيري نيست.» (لاخير في الحياه الا مع الصحه) و باز ميفرمايند: «از سلامت انسانها فرشتگان خوشحال، خداوند راضي و دين تثبيت ميشود.» (ان في صحه البدن فرح الملائكه و مرضاه الرب و تثبيت السنه) .
4 - عدالت در سلامت را باور داشته باشد
علاوه بر دسترسي آسان و عادلانه به نيازهاي سلامتي براي همگان، معني نهفته عدالت در سلامت را ميتوان اينگونه بيان كرد: عدالت و موازنه در استراتژيهاي سهگانه مربوط به سلامت (پيشگيري اوليه، ثانويه و ثالثيه) يعني بايد اعتدال در اختصاص منابع (آموزش، پژوهش، ارايه خدمات) به استراتژيهاي سهگانه رعايت شود. اين واقعا از عدالت خارج است كه قسمت عمده منابع در جايي هزينه شود كه كمترين سوددهي و دستاورد سلامتي را داشته باشد. اين ديدگاه براي وزارت ضروري است. (عدالت در سلامتي از شعارهاي انتخاباتي رييسجمهور منتخب است).
5 - داشتن تجربه كافي و مثبت در امر مديريت سلامت
باورها و ديدگاههاي هر شخص را بايد در مديريت سابق او ديد. حتي اگر اين مديريت در سطح كوچكي اجرا شده باشد. متخصص، استاد دانشگاه، وزير يا وكيل بودن كليد انتخاب نيست، بلكه تجربه در برنامهريزي سلامت و باور به پيشگيري از موارد مهم است.
6 - تخصص
شواهد نشان ميدهند متخصص يا فوقتخصص بودن كليد موفقيت وزير در انجام رسالت او نيست. چه بسا گاهي اثر منفي نيز دارد. بهطور مثال يك پزشك متخصص جراحي يا متخصص چشم يا… پزشكي را بيشتر از ديدگاه تخصصي خود ميبينند و البته اشكالي هم برايشان وارد نيست، چراكه ساليان درازي را در اين تخصص كار كردهاند. داشتن نگاه تك بعدي در پرداختن به كل مقوله سلامت تنگنا ايجاد ميكند. بررسي وزراي بهداشت سابق نشان ميدهد همه از پزشكان متخصص بودهاند بايد گوشزد كرد انتخاب وزير نبايد صرفا براساس تخصص باليني آنها باشد، چراكه تخصصشان در ديدگاه سلامت محور آنها نقش جدي ندارد و گاهي هم نقش بازدارندگي ايفا ميكند.
7 - شيخوخيت
با توجه به نقش وزارتخانه در سلامت و اينكه نزديك به ۷۵ درصد مسائل مربوط و تاثيرگذار در سلامت، خارج از حيطه مديريتي وزيرند، ايشان بايد از چنان محبوبيت، توانمندي و جاذبهاي برخوردار باشد كه بتواند نظر كل كابينه و ساير وزرا، را در همكاري با برنامههاي سلامت جلب و نقش آنها را در سلامت جامعه تبيين و اعلام كند. وزير بهداشت بايد خبره در چند و چون تعامل با ديگران باشد.
8 - شجاع و صبور باشد
وزير بهداشت و درمان گاه مجبور به تصميمگيريهايي ميشود كه اجراي آنها بدون شجاعت مقدور نيست . او زماني كه خطري سلامتي جامعه را تهديد ميكند بايد بدون ترس تصميمهاي لازم را بگيرد . در جريان اپيدميها اين صفت كارايي بيشتري دارد.
9 - از بخش خصوصي نباشد
نظام سلامت آنگاه به بيراهه ميرود كه مديران دولتي، سردمداران بخش خصوصي باشند. نظام سلامت تجربههاي تلخي از اين رهگذر داشته است.
10 - ارايه برنامه كاري
كه در آن هدف كلي و اهداف اختصاصي به وضوح مشخص و راهكارهاي عملي رسيدن به اهداف به روشني اعلام شده باشد و همچنين به عواملي كه ممكن است سد راه او در اجراي برنامه باشند، اشاره و راهكارهاي برونرفت از آنها را پيشبيني كرده باشد. كارشناسان سلامتي در دفتر رياستجمهوري بايد او را كمك كنند و حتي بايد بگويند كه اهداف كلي و اختصاصي ما در حوزه سلامت جامعه اينان هستند شما برنامهاي براي اجرايي شدن آن ارايه فرماييد . (موضوع پاندمي كوويد 19 در شرايط فعلي از اولويت خاص برخوردار است و برنامه خاص خود را ميطلبد. اما مسالهاي گذراست و ماندگار نيست) .
در پايان پيشنهاد ميشود همچون بيشتر كشورهاي پيشرو در امر سلامت نام (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي) به (وزارت سلامت) تغيير يابد، چراكه واژه سلامت همه موارد ذكر شده در نام قبلي را پوشش ميدهد و خود واژهاي با بار مثبت است.
... و سخن آخر
اين روزها كه بازار داد و ستد پست و مقام داغ است، دو كس را هوشياري و دقت لازم است؛ اول آن كس كه پست را تفويض ميكند و ديگر آن كه پست را ميپذيرد. پذيرنده، چنانچه كارش از سر اخلاص باشد، اينگونه نيت ميكند: «قبول پست ميكنم قربهاليالله» و تفويضكننده را داستان سلطان سنجر و موعظه سعدي بسيار مفيد فايده است. «سلطان سنجر را در آن وقت كه به دست غزان گرفتار شده بود، پرسيدند: «علت چه بود كه مُلكي بدين وسعت و آراستگي كه تو را بود، چنين مختل شد؟» گفت: «كارهاي بزرگ به مردم خُرد فرمودم و كارهاي خُرد به مردم بزرگ كه مردم خُرد كارهاي بزرگ را نتوانستند كرد و مردم بزرگ از كارهاي خُرد عار داشتند و در پي نرفتند. هر دو كار تباه شد و نقصان به ملك رسيد و كار لشكري و كشوري روي به فساد آورد.»
«تذكره دولتشاه سمرقندي».
و سعدي عليه الرحمه در باب هشتم گلستان تفويضكنندگان پست را اينگونه نصيحت ميفرمايد:
ملك از خردمندان جمال گيرد و دين از پرهيزگاران كمال يابد. پادشاهان به صحبت خردمندان از آن محتاجترند كه خردمندان به قربت پادشاهان
پندي اگر بشنوي اي پادشاه/ در همه عالم به از اين پند نيست / جز به خردمند مفرما عمل /گر چه عمل كار خردمند نيست
در انتخاب وزير، شايستهسالاري مهم است و سلامتي بسيار مهمتر از آن است كه فداي تنگنظريهاي حزبي و گروهي شود.