مدرسهمحوري و خروج از كماي آموزشي
نرگس ملكزاده
اگر پاي صحبت كارشناسان اهل فن در آموزش و پرورش بنشينيد و از آنها بخواهيد ليستي از مشكلات آموزش و پرورش را برخط كنند و براي هر يك به دنبال چارهجويي باشند، مطمئنا متفقالقول و يك زبان «تمركزگرايي» در آموزش و پرورش كشور را يكي از اولويتهايي ميدانند كه بايد با تدبير و تمهيدگرايي به فكر كاهش آن و درنهايت با توجه به شرايط روز كشور به حذف آن انديشيد. با تلاش افراد خوشفكر اتفاقات نسبتا خوبي در اين زمينه در چند سال اخير رخ داد هر چند از شعار تا واقعيت راهي بس طولاني در پيش داريم اما با ورود اصطلاح «مدرسهمحوري» سعي بر آن شد تا ريلگذاري مناسب در مسير مدرسه تا رسيدن به ايستگاه عدم يا به حداقل رساندن تمركز انجام شود و مدرسه در اين مسير شروع به حركت نمايد.
فراهم كردن زمينههاي تصميمگيري آموزشي در يك مدرسه با استفاده از منابع محدود و البته تقويت مشاركت محلي ابتداييترين تعريف از مدرسهمحوري است و همين حداقلها ميتواند زمينهساز بروز نوآوريها و خلاقيت در عملكرد مدارس و نوع مديريت آنها باشد، هويت از دست رفته مدرسه را احيا كند و مدرسه را از كماي آموزشي خارج نمايد. وزير دولت سيزدهم اگر برخاسته از همين آموزش و پرورش كمر تا زانو خميده باشد نيك ميداند كه راه برونرفت و كمر صاف كردن، تنها سرعت بخشيدن به مدرسهمحوري خواهد بود نه صدور بخشنامهها و دستورالعملهاي غيركاربردي و زمانبر، او با اين پشتوانه فكري كه نياز امروز آموزش بازانديشي در شيوه مديريت و تحول است بايد دست به تقويت ريشههاي مدرسه محوري در برنامههاي خود بزند.
وزير فرداي آموزش و پرورش بايد با يك برنامه مصوب تحول را به صورت تدريجي و متناوب پيگيري كند. ايمان داشتن به نقش محوري مدارس در ايجاد تحول سبب ميشود تا مدرسه با در پيش گرفتن الگوي تعالي نقدپذير بودن، ارزيابي مستمر عملكرد و پاسخگو بودن جزئي از وظيفه ذاتي خود بداند نه تابع و يك سازمان اجرايي بودن صددرصدي، ورود مدرسه محوري به برنامه مصوب وزير دولت سيزدهم و در اولويت قرار دادن اين مهم زمينهساز اتفاقات خوبي در آموزش و پرورش خواهد شد. مديران مدارس به عنوان تسهيلگران تحول سعي ميكنند سازمان يادگيرنده تحت مديريت خود را به يك سازمان پويا و اثربخش و در يك شرايط ايدهآل تحولآفرين نزديك كنند و در جهت رسيدن به آن در همپايي با تحولات محيطي و اجتماعي همهجانبه پيشتاز باشند. همين دو قدم كوچك در مدارس ميتواند گامي بزرگ باشد در جهت رسيدن به يك تغيير در نظام آموزشي كه سالهاست مديران بالادستي سعي بر آن داشتند تا اجرا كنند، غافل از اينكه اين اتفاق بايد از مدرسه آغاز شود و در آن رشد يابد. اميد است وزير جديد بعد از نشستن بر صندلي قرني سعي بر آن نداشته باشد هزار راه رفته را دوباره از نو برود اگر شاهراه را بشناسد زود خيابانهاي فرعي برايش پلاكگذاري خواهد شد.