خاطرات سفر و حضر (38)
اسماعيل كهرم
مرحوم اينانلو به طور قطع يكي از خوشسفرترين همسفراني بود كه در زندگي ميشناختم. تصور كنيد يك همسفر بد سفر ميتواند بهترين سفر را به كام شما زهر كند. سفر با او به معناي گردش، تفريح، آموختن، كار، ياد دادن و... همه چيز، در ظرف مدت خيلي كوتاه. يك روز به من زنگ زد و پيغام گذاشت. او گفت اسماعيل فيلم بازي ميكني؟ بلافاصله گفتم بله! در كار خير؟ با حاتميكيا. جلوي دوربين رفتم. تجربه فوقالعادهاي بود. او را فوقالعاده حرفهاي يافتم. فيلم «به رنگ ارغوان»، يادگار ايشان است و من نقش كوچكي در اين فيلم برنده جايزه داشتم. مرحوم اينانلو نيز خود در اين فيلم نقشي داشت. در صحنهاي از فيلم، از جوانان دانشجوي يكي از دانشكدههاي محلي آمل، براي ايفاي نقش گروهي استفاده شده بود. چند نفري دور بنده را گرفتند و راهنمايي ميخواستند. من به آنها عرض كردم دنبال شهرت نرويد چون شهرت موجب آن ميشود كه هر كاري را بپذيريد و موجب آن ميشود كه به انحراف كشيده شويد. به دنبال انجام صحيح وظيفهتان باشيد و وظيفه را به نحو احسن انجام دهيد. ثروت و شهرت هم خواهد آمد. مطمئن باشيد. مطمئن.