توبه كردم
گفتم كه توبه كردم
گفتا تو از كجايي كاشفته مينمايي
گفتم منم غريبي از شهر آشنايي
گفتا سر چه داري كز سر خبر نداري
گفتم بر آستانت دارم سر گدايي
گفتا كدام مرغي كز اين مقام خواني
گفتم كه خوش نوايي از باغ بينوايي
گفتا ز قيد هستي رو مست شو كه رستي
گفتم بمي پرستي جستم ز خود رهايي
گفتا جويي نيرزيگر زهد و توبه ورزي
گفتم كه توبه كردم از زهد و پارسايي
گفتا بدلربايي ما را چگونه ديدي
گفتم چو خرمني گل در بزم دلربايي
خواجوي كرماني