پيشنهادهايي به دستگاه ديپلماسي دولت رييسي
جاويد قربان اوغلي
فارغ از اختلاف ديدگاه با دولت سيزدهم و شرايطي كه انتخابات كمفروغ و پرحاشيه و با نتيجهاي قابل پيشبيني، بايد اعتراف كرد كه ايران در شرايطي قرار دارد كه نميتوان با محور قرار دادن نحوه برگزاري انتخابات و نتيجه آن، از در مخالفتخواني به گوشهاي خزيده و بيتوجه به نحوه مديريت كشور و عليالخصوص در عرصه سياست خارجي و مناسبات بينالمللي كه پيوند ناگسستني با معيشت مردم، رشد و توسعه كشور و سرنوشت فرزندان كشور دارد و باتوجه به سابقه حدود چهار دهه فعاليت در عرصهها و سطوح مختلف ديپلماسي، مايلم نظرات خود به صورت اجمال و خلاصه را با دستگاه ديپلماسي جناب رييسي به اشتراك بگذارم.
1- نقش غيرقابل انكار سياست خارجي در رشد اقتصادي و توسعه
كشوري را در جهان سراغ نميتوان گرفت كه با رويكرد «تشنج و تقابل» در مناسبات خود با جهان در مسير پيشرفت و توسعه قرار گرفته باشد.
الگوي چين بهترين شاهد بر اين مدعاست. رمز و راز پيشرفت خارقالعاده و حيرتانگيز اين كشور در تغيير نگاه ايدئولوژيك به جهان است.
چين با «جابهجايي» راهبرد تقابل با استراتژي توسعه و انطباق رويكردهاي سياست خارجي با آن، در چهار دهه گذشته كشوري فقير در دهه ۷۰ ميلادي به دومين اقتصاد جهان تبديل شده است.
شناخت رهبران هوشمند اين كشور از قواعد بازي در مناسبات بينالمللي، پرهيز از تنش غيرضروري، تعامل كجدار و مريز با امريكا و بهرهگيري از منابع و ظرفيتهاي موجود در جهان، رمز اين موفقيت است.
2- ضرورت درك واقعبينانه از نظام جهاني
و مولفههاي تاثيرگذار
اجماع نخبگان و تصميمسازان بر سر تحليل اگر نه يكسان بلكه با اشتراكات حداكثري، از شرايط نظام جهان
سازمانها و كنوانسيونهاي بينالمللي به سرعت در حال گسترش، نفوذ و تبديل شدن به قواعد آمره جهان و لازمالاجرا شدن آن از سوي دولتهاي جهان هستند.
3- ضرورت تغيير رويكردها (پارادايمهاي ذهني)
ضرورت محاسبه كارشناسانه و فارغ از هيجان و تابوهاي ذهني پيشساخته كه زمان رهايي از آن مدتهاست سپري شده.
تمركز بر رهايي از وضعيت شكننده داخلي و قرار گرفتن در ريلهاي رشد و توسعه كشور و تدوين راهبردهاي سياست خارجي در شوراي عالي امنيت ملي.
استمرار وضعيت كنوني نتيجه محتومي جز اتلاف منابع، ازدست رفتن فرصتهاي توسعه و لاجرم عقبافتادگي، تعميق مشكلات داخلي و تحميل هزينههاي كلان براي دستاوردهاي اندك نخواهد داشت.
همچون بسياري از كشورهاي جهان اعم از قدرتهاي اقتصادي مانند چين و هند يا كشورهاي مسلمان مانند مالزي و اندونزي ميتوان با جهان و به شمول آن امريكا روابطي به دور از تشنج داشت ولي تابعي از متغير سياستهاي واشنگتن نشد.
4- برجام و FATF مهمترين تكاليف ديپلماسي
مهمترين و ضروريترين موارد تكاليف ديپلماسي رييسي، تعيين تكليف برجام و FATF است.
امروز اقتصاد كشور گروگان برجام و تعيين تكليف آن است.
الف: برجام:
براي احياي توافق هستهاي ضروري است: اولا، ايران و امريكا مستقيم و بدون واسطه مذاكره كنند؛ ثانيا، خواستههاي حداكثري را كنار بگذارند و ثالثا، قاعده برد-برد را كه منطق مذاكرات موفق برجام بود، مبناي مصالحه قرار دهند.
در سياست خارجي، بحث «اعتماد» جايگاه و اعتباري ندارد.
«اعتماد به غرب» همانقدر براي منافع كشور مضر است كه «اتكا به شرق».
هدف سياست خارجي هر كشور تامين حداكثري منافع ملي با توجه به توان خود در عرصه بينالمللي است.
ب: FATF:
بدون عبور از گردنه FATF راه به جايي نخواهيم برد و قفل تعامل پولي و مالي با جهان باز نخواهد شد.
اكثر قريب به اتفاق دولتهاي دنيا (۱۹۸كشور)؛ تصميمات و توصيههاي FATF را اجرا ميكنند و با هيچ محدوديتي روبهرو نيستند.
هيچ كشوري وارد همكاري جدي اقتصادي با ما نخواهد شد و ايران همچنان بهشت دلالان و كاسبكاران تحريم خواهد بود.
5- تعامل با امريكا
تعيين تكليف روش و نوع «تعامل با امريكا» از ديگر موضوعات مهم و تعيينكننده در رويكردهاي سياست خارجي در شرايط نوين است.
بدون توافق پايدار با امريكا، سالهايي دشوارتر و شوكهايي به مراتب مخربتر پيش روي اقتصاد كشور خواهد بود. چالشهايي كه زنگ خطري جدي براي دولت رييسي و طبعا كشور است.
زمان آن فرا رسيده كه موضوع كاهش تنش با امريكا (و نه لزوما برقراري روابط) در دستور كار دولت جديد قرار گيرد و تصميمات راهبردي اتخاذ شود.
تنشزدايي و گفتوگو بر سر مسائل مورد اختلاف بين دو كشور راهبردي منطبق با واقعيتهاي حاكم بر جهان و عبور عزتمندانه از شرايط دشوار كنوني است.
در فضاي بياعتمادي مطلق كنوني كه هر روز بر طبل آن نواخته ميشود و هر اتفاق كوچك به عاملي براي تشديد بحران و تقابل بين دو كشور تبديل ميشود.
«مصالحه» خردمندانهترين راهكار براي عبور از بحرانهاست. مصالحه كليدواژه كار سترگ نلسون ماندلا در آزاد كردن ملتش از رژيم آپارتايد و جلوگيري از درگيريهاي داخلي بود.
شرايط بيبديل همسويي اكثريت نهادهاي قدرت با رييس قوه مجريه، بهترين موقعيت براي حاكميت براي رهايي از دغدغه نوع تعامل با امريكاست.
اين موضوع تاكنون به جناحبنديهاي سياسي و اختلافات جناحي و اينكه كدام جناح صلاحيت و اهليت مديريت مذاكره را دارد، سنجاق شده بود.
6- روابطه با همسايگان (ديپلماسي منطقهاي)
در روابط با همسايگان، منطقه و به بيان ديگر در عرصه «روابط دوجانبه» سه موضوع اهميت دارد؛
اول، هژموني غرب و تبعيت اين كشورها، دوم، نگراني آنها از عدم تغيير رفتار و راهبرد ايران و سوم، نقش نهادهايي كه مديريت ميدان در سياست خارجي در دست آنهاست.
راهكار دو مورد اول، ديپلماسي و مذاكره جدي با اين كشورهاست. در موضوع سوم اما ارزيابي دقيق از هزينه-فايده وضعيت در رابطه با برخي كشورهاي منطقه، ميتواند راهگشا باشد.
در رقابت ايران و عربستان در يمن باخت-باخت براي دو كشور و بازنده اصلي آن مردم يمن هستند.
پررنگتر شدن نقش ديپلماسي و حضور سياستمداران در مذاكراتي كه در بغداد آغاز شد و ظاهرا بهرغم اختلافها همچنان ادامه دارد، ميتواند روزنههاي توافق را پررنگتر كند.