رئالیسم جادویی و ادبیات عرب
اسدالله امرايي
«از زنجيره انساني پيرامونش به سختي عبور كردم. ميخواستم به او بگويم پزشك هستم كه ديدم دختري است با خالكوبياي روي شانه. زانو زده بود و ديما كنارش بيهوش روي زمين افتاده بود. فهميدم دچار حمله صرع شده است. فورا زانو زدم و علايم حياتياش را چك كردم. مطمئن شدم مجراي تنفسش خوب است. دختري را كه ترسيده بود آرام كردم.»
قوانين چارتين نوشته عمرو عبدالحميد نويسنده مصري با ترجمه فرشته مولايي در نشر نيماژ منتشر شده است. قوانين چارتين جلد اول يك سهگانه پرافتوخيز با موضوع بدويت جوامع توسعهيافته در مكاني خيالي است، پس از انتشار با استقبال زياد مخاطبان روبهرو شد. اين رمان در عرض يك سال بيش از ۶۰ بار در مصر تجديد چاپ و به زبانهاي مختلف ترجمه شد. جايگاه مصر در ادبيات و جهان عرب همواره مورد توجه جهانيان بوده. عمرو عبدالحميد در اين كتاب از زاويه ديد راويان مختلفي داستان يك عشق آتشين، جنيني بيروح و انسانهايي غريب در سرزميني لامكان و لازمان را روايت ميكند. لازماني و لامكاني هم از شگردهايي است كه نويسندگان اين جوامع براي گريز از سانسور و گرفتار نشدن انتخاب ميكنند. در اين داستان پزشكي به نام فاضل براي يافتن شغل به سرزميني بدوي و دورافتاده ميرود. آنجا ديماي كولي را ميبيند كه تنها بيمار اوست. ديما باردار است و وقتي فاضل او را معاينه ميكند، متوجه ميشود كه قلب جنين نميتپد اما ديما معتقد است كه جنين نمرده بلكه هنوز زنده نشده است. بايد به سرزمينش يعني چارتين برود تا روح يك اعدامي در جسم جنين حلول كند و فرزندش جان بگيرد. عمرو عبدالحميد، پزشك متخصص گوش و حلق و بيني و متولد سال ۱۹۸۷ است. در دانشگاه منصوره مصر تحصيل كرده است. عبدالحميد در قوانين چارتين شهري خيالي را تصوير كرده كه قوانين سخت و عجيبي دارد كه شايد نمادي از تمام سنتهاي موحش باشد. ناكجاآبادي كه عبدالحميد تصوير كرده همانقدر كه مدرن و امروزي است، بدوي و غريب هم مينمايد و همانقدر كه ملموس است دور و نامحتمل هم به نظر ميرسد. «هيچيك از اهالي چارتين چيزي در مورد شيوه مرگ در وادي حوران در شمال شرقي نميداند. فقط روحانيون از آن خبر دارند و هيچوقت هم سرش را فاش نميكنند. بيشتر حرفهايي كه در موردش ميگويند، اين است كه از سمي استفاده ميكنند كه مرگ راحت و بدون دردي را در پي دارد. اين سنت زندگي در چارتين است. دردي واقعي از فراق نزديكترين شخص زندگيات كه ناچاري به آن عادت كني. ما اينگونه آفريده شديم، اينگونه زندگي ميكنيم و اينگونه آن را براي افراد بعد از خود به جاي ميگذاريم.»