حجاب يك سو نه
گفتم آهن دلي كنم چندي ندهم دل به هيچ دلبندي
وان كه را ديده در دهان تو رفت هرگزش گوش نشنود پندي
خاصه ما را كه در ازل بودهست با تو آميزشي و پيوندي
به دلت كز دلت به در نكنم سختتر زين مخواه سوگندي
يك دم آخر حجاب يك سو نه تا برآسايد آرزومندي
همچنان پير نيست مادر دهر كه بياورد چون تو فرزندي
ريش فرهاد بهترك ميبود گر نه شيرين نمك پراكندي سعدي