اختلاف خلق از نام اوفتاد
سيد حسن اسلامي اردكاني
«وقتي ميگوييد منطقه محروم، ناراحت ميشويم و احساس حقارت ميكنيم.» اين را يكي از استادان بومي استان به زبان ميآورد.
آخرين روز گفتوگو با همكاران دانشگاه سيستانوبلوچستان است. چهار روز است با اين دوستان درباره اخلاق پژوهش بحث و گفتوگوي رودررو داريم. لابهلاي بحث اشاره ميكنم به سفر قبلي خودم به اين استان و يادداشتي كه به نام «ميم مثل محروميت» دو سال قبل منتشر كردم. يكي از استادان بومي معترضانه ميگويد كه تعبير «منطقه محروم» توهينآميز و تحقيركننده است، انگار كه نيازمند دلسوزي و پول باشيم. ميپرسم كه چه تعبيري پيشنهاد ميكنيد، ميگويد: «بگوييم مناطق دور از مركز.» استاد ديگري در مخالفت با اين پيشنهاد ميگويد كه اين تعبير هيچ چيز را نشان نميدهد. براي نمونه بندرعباس هم دور از مركز است. اما از امكانات گستردهاي برخوردار است. بايد واقعيت را پذيرفت كه اين منطقه «محروم» است. بعد خودش پيشنهاد ميكند كه تعبير نرمتري را به كار ببريم و بگوييم «مناطق كمبرخوردار». اين پيشنهاد با مخالفت جدي ديگر همكاران مواجه ميشود. چون كه اين تعبير بيانگر تفاوتهاي عميق اين منطقه با مناطق مركزي كشور نيست. فاصله برخوردار و كمبرخوردار، كمتر از چيزي است كه مشاهده ميكنيم.
گزينه بعدي آن است كه بگوييم «مناطق توسعهنيافته». اما تقريبا رد ميشود، چون باز بر نوعي داوري منفي استوار است. يك گزينه نزديك به آن اين است كه بگوييم «مناطق در حال توسعه» اما اين نيز با واقعيت موجود سازگار نيست.
خودم پيشنهاد ميكنم كه تعبير «مناطق ناديدهشده» يا «ديدهناشده» شايد بهتر باشد. به اين معنا كه «گويي» در سياستگذاري كلان براي عمران و گسترش و توسعه كشور به اين مناطق توجه كافي نميشود و «انگار» كه ديده نميشوند. اين پيشنهاد تقريبا پذيرفته ميشود. اما همه ميپذيريم كه اين تعبير دقت، شفافيت و صراحت «مناطق محروم» را ندارد.
بحث از تعبيرها به محتوا و سياستهاي توسعه ناظر به منطقه كشيده ميشود. برخي ميگويند كه نمايندگان منطقه و مديران بومي تعلق خاطري به توسعه منطقه نداشتهاند. عده ديگري ميگويند تعمدي در كار بوده است تا اين منطقه توسعه پيدا نكند. اين همان تئوري توطئه است كه رد پاي آن را همه جا ديدهام. باز كساني از ناتواني برخي مديران استاني ميگويند. يكي از استادان علت پسافتادگي منطقه و كل جامعه ايراني را وابستگي بيش از حد به گذشته معرفي ميكند. اين گفتوگو داغ ميشود و يك بحث دوستانه اما جدي در ميگيرد. پس از فضاي كرونا، مدتها است شاهد چنين گفتوگويي نبودهام. فارغ از تفاوت ديدگاهها در اين زمينه، صميميت استادان و دغدغه مشترك آنها براي بهبود ابعاد گوناگون اين منطقه، برايم جذاب است. باز سعي ميكنم كه به بحث نام و تعبير «مناطق محروم» باز گرديم و تصميم بگيريم كه سرانجام چه تعبيري ميتواند جايگزين آن باشد كه هم دقت آن را بيان كند و هم تحقيرآميز نباشد. اما گفتوگو بينتيجه ميماند و به صورت موقت با تعبير «مناطق ناديدهشده» يا «مناطق ديدهناشده» موافقت ميكنيم تا به تعبير بهتري برسيم.
از سرشت و ابعاد و دلايل «محروميت» بگذريم، آيا شما براي تعبير «مناطق محروم» گزينه مناسبتري داريد؟ اما پرسش مهمتر آن است كه آيا با يافتن گزينه و تعبير مناسب، مشكل اصلي حل ميشود؟