• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5032 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۳۱ شهريور

آيا طالبان مي‌تواند تغيير كند؟

بابك زماني

برخي معتقدند طالبان تغيير كرده، برخي مي‌گويند خير. در اين يادداشت مي‌خواهم به اين موضوع بپردازم كه آيا اساسا طالبان قابل‌ تغيير است يا خير و اگر هست تا چه حد؟
اين همان مساله قديمي نقش شخصيت در تاريخ است كه بسياري درباره آن قلم‌فرسايي كرده‌اند از «گئورگي پلخانف» مولف سياسي روس تا «خليل ملكي» سياستمدار خوشنام ايراني.
عوامل اجتماعي و تاريخي تا چه حد اجازه نقش بازي كردن به افراد و شخصيت‌ها را مي‌دهند و اينان حتي اگر اراده كنند تا چه حد مي‌توانند خود و محيط‌شان را تغيير دهند؟ 
طالبان به عنوان برخاسته آشوبگر از مدفني هزاران‌ساله، فلسفه و ماهيت وجودي‌اش مقابله با مدنيت و مدرنيته و تمام مظاهر آن از قبيل مجلس، انتخابات آزاد، آزادي‌هاي مدني و شعائر اخلاقي مدرن است و اگر اين پديده‌ها را بپذيرد ديگر طالبان نيست و مشروعيت دروني خود با اين عنوان را از دست خواهد داد. اين نه ‌فقط به خاطر حقانيت مذهبي‌اي است كه براي خود قائل است، بلكه به دليل ماهيت تندروانه و راديكال اين جريان است كه به ‌درستي كوچك‌ترين لغزشي در اصول را آغاز دومينوي سقوط به‌ حساب مي‌آورد و اين حقانيت راديكال را با هيچ‌ چيز حتي حكومت بر يك كشور عوض نمي‌كند. در مركزيت خود هم هژموني بر سازمان خود را با حكومت بر بخشي از دنيا يا داشتن بخشي از قدرت در يك كشور تعويض نمي‌كند. تجربه خود طالبان در سال ٢٠٠٠ كه حاضر به مماشات نشد و قدرت در خارج از حكومت را انتخاب كرد يا تجربه رهبران خمر سرخ كه هژموني در تبعيد بر حزب را بر هر مصالحه‌اي ترجيح دادند همين را مي‌گويد و بسياري مثال‌‌هاي ديگر.
از سوي ديگر نيروهايي كه در راس حكومت با رويت فجايع ايجاد شده تصميم به اصلاحاتي مي‌گيرند يا تداوم حاكميت را در انجام اين اصلاحات مي‌بينند براي سركوب و قلع‌وقمع نيروهاي تندرويي كه امنيت جامعه را به خطر مي‌اندازند و وجهه بين‌المللي حكومت را خراب مي‌كنند، نياز به انسجام و اراده‌اي استثنايي در هسته قدرت دارند كه نمونه‌هاي زيادي در تاريخ ندارد. برجسته‌ترين نمونه آن «شب دشنه‌هاي» بلند است كه در جريان آن هيتلر بخشي از متعصب‌ترين هوادارانش را در يك ‌شب به دست خود قرباني كرد! طالبان اولا چنين انسجامي براي پيرايش خود از چنين گروه‌هايي كه بسيار متعددند، ندارد و ثانيا حتي در اين مورد هم تسويه اراذل‌واوباش خياباني هيتلر باعث تغيير در ماهيت حزب نازي نشد، بلكه انسجام بيشتري به حزب براي نيل به اهداف غيرانساني‌اش بخشيد. احتمال بيشتر بر آن است كه ايده اصلاحات به‌طور مداوم باعث جدا شدن لايه‌هاي حكومت و تسويه مداوم هر گروه و ايده‌اي است كه درجاتي از ناخالصي از خود بروز مي‌دهد.اين‌ همه تناقض نه‌تنها باعث تضعيف چنين حكومتي نيست، بلكه آن را تقويت و انسجام مي‌بخشد و اساسا به آن نياز دارد. شاهد مثال آنكه تنها بمب‌افكن‌هاي متفقين در برلين، نيروهاي پياده‌‌نظام ويتنام در كامبوج و نيروهاي بين‌المللي در سال ٢٠٠٠توانستند حزب نازي آلمان و خمر سرخ كامبوج و رژيم صدام و طالبان اول را ساقط كنند. 
رعايت ظواهر و مراعات حدودي از قوانين بين‌المللي را نمي‌توان به‌ حساب تغيير طالبان گذاشت. ليبراليسم فرهنگي در دنياي غرب هم كه گويا دارد فرهنگ‌هاي بدوي را تحمل مي‌كند در اصل ريشه در منافع اقتصادي سرمايه دارد، بنابراين بسته به نياز ممكن است هر سيستم بدوي را به‌ صرف حداقلي از ظواهر بپذيرد يا با كمترين مشكل نپذيرد.  رعايت برخي مصالح از سوي طالبان مصداق گندم‌نماي جوفروشي است كه بين آنچه مي‌نماياند و آنچه در اصل دنبال مي‌كند، فاصله‌اي عميق وجود دارد. در قالب مدرن محتوايي فرتوت و كهن جاني تازه  مي‌گيرد.
طالبان نمي‌تواند تغيير كند؛ اما با رعايت برخي ظواهر ممكن است حيات باور نكردني و بسيار طولاني‌اي براي خود و ايده‌هاي متحجرش تحقق بخشد. حياتي كه باز هم در يك تناقض بزرگ بدون استفاده از ناوگاني از مدرن‌ترين امكانات نظامي و ارتباطي و سياسي اين  سفر بزرگ به هزاران سال پيش مقدور نمي‌شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون