هياهوي بسيار براي چه؟
حسين مسعودنيا
با برگزاري انتخابات رياستجمهوري سيزدهم و يكدست شدن بلوك حاكميت انتظار ميرفت كه فضاي مچگيري سياسي از كشور رخت بر بسته و قواي سهگانه و نهادهاي حاكميتي از طريق همكاري با يكديگر به دنبال پيدا كردن راهحلي براي بسياري از مشكلات جامعه از جمله موضوع معيشت و اقتصاد برآيند اما با گذشت اندك زماني مشخص گرديد كه گويي بنا نيست فضاي سياسي جمهوري اسلامي ايران روي آرامش ببيند، چراكه اكنون گروهي ديگر بهدنبال مچگيري نيست بلكه به دنبال تشكيل دادگاه و محاكمه دولتمردان قبل از صدر تا ذيل هست و اين درحالي است كه جناح رقيب واقعيت عدم پيروزي خود را پذيرفته يا در لاك خود فرو رفته است؛ البته راهي جز اين نيز ندارد، چراكه نه ابزار قدرت را دارد مضافا اينكه قاعده بازي در جهان سياست هم همين را اقتضا ميكند. اما در مقابل طيفي از جناح پيروز حاضر به دور شدن از فضاي انتخاباتي نيست و هر روز موضوعي را مطرح و خواهان محاكمه آقاي روحاني و همكاران او است. البته پيشنهاد خوبي است به شرط اينكه دادگاهي منصفانه تشكيل و تمام مسببين وضعيت حاضر حداقل از سال 1384 به بعد در يك دادگاه علني محاكمه گردند كه چرا اقتصاد ايران با نفت بشكهاي بالاي 120 دلار بايد اكنون چنين وضعي داشته باشد؟ چرا سياست خارجي ايران بايد اينگونه در بنبست باشد؟ و هزاران چراهاي ديگر. اما به نظر ميرسد مهمترين پرسش اين باشد كه ريشه اين هياهو كجاست و چه پيامدهايي ميتواند داشته باشد؟ در پاسخ به پرسش نخست به نظر ميرسد چند عامل در رويكرد به ايجاد هياهو نقش داشته باشد: 1-با يكدست شدن بلوك حاكميت و مشخص شدن واقعيتهاي حاكم بر جامعه ايران از نظر اقتصادي مشخص شده كه عليرغم وعدههاي انتخاباتي، مشكلات جامعه ايران ريشهاي و وابسته به فرد نيست لذا هياهوي كنوني نوعي فرار به جلو براي روپوش گذاشتن بر مشكلات و ناتواني در عدم پاسخگويي به وعدههاي انتخاباتي است. 2- گروه پيروز پس از رسيدن به قدرت ناگزير شده است براي اداره كشور رويكرد عملگرايانه در پيش گيرد و برخي از اين موارد در تضاد كامل با مواضع سياسي آنها بهنگام نداشتن قدرت است؛ در حوزه سياست خارجي ما روزي برجام را آتش ميزديم اما اكنون صحبت از پذيرفتن آن به عنوان يك واقعيت ميكنيم، در حوزه اقتصاد نه تنها تورم مهار نگرديده بلكه به بالاي چهل و پنج درصد رسيده و قيمت كالاهاي اساسي روند افزايشي داشتهاند، موضوعي كه بعيد به نظر ميرسد دو ماهه اتفاق افتاده باشد بنابراين براي فرار از بيان واقعيت و اينكه در آن زمان انتقادها از دولت صرفا سياسي بوده است راهي جز هياهو وجود ندارد، چراكه صرفا در يك فضاي پوپوليستي است كه مردم به صورت موقت هم كه شده واقعيتها را فراموش ميكنند. 3- آقاي رييسي عليرغم عدم تحقق وعده خود مبني بر تشكيل دولتي فراگير و انتخاب همكاران خود بيشتر از يك جناح فكري كه البته حق منطقي و سياسي او نيز بود، در اداره امور كشور در دو حوزه داخلي و خارجي يك رويكرد عملگرايانه داشته است و مبناي كار خود را نه تخريب و انتقاد از دولتمردان سابق، البته به جز يك مورد انتقاد درخصوص واكسيناسيون، بلكه براساس عملگرايي و درك واقعيتهاي جامعه قرار داده است. اين رويكرد دولت آقاي رييسي مورد قبول اقليتي از جناح حامي دولت كه مواضع تندي در قبال سياستهاي خارجي و داخلي دولت روحاني داشتند و معتقد به آتش زدن برجام و استيضاح دولت و حتي بركناري او بودند نيست، لذا در چنين شرايطي شايد درصددند تا با ايجاد هياهو دولت آقاي رييسي را مجبور به فاصلهگيري از رويكرد عملگرايانه خود و باز كردن پاي دولت به دعواهاي سياسي داشته باشند. 4-آشكار شدن واقعيتهاي اقتصاد ايران و مقايسه آن با كشورهاي ديگر شايد گروهي را به چنين نتيجهاي رسانده كه ميتوان با ايجاد فضاي توام با هياهو افكار عمومي را از توجه به موضوعات اساسي منحرف كرد به عنوان مثال چرا كشور همسايه ايران، تركيه در سال قبل بايد رشد بالاي 20درصد را تجربه كند و حتي كشورهاي ارمنستان و گرجستان رشد دو رقمي داشته ولي جمهوري اسلامي ايران حداكثر رشد آن بين دو و نيم تا سه و نيم درصد باشد؟ اما درخصوص سوال دوم رويكرد ايجاد هياهو و جنجال چه پيامدهايي ميتواند داشته باشد؟ 1- افزايش دلزدگي از سياست، كاهش اعتماد سياسي، تنزل سرمايه اجتماعي، افزايش مهاجرت، شكلگيري نوعي انفعال سياسي، كاهش مشاركت سياسي و درنهايت تشديد وضعيتي كه در انتخابات دوره سيزدهم رياستجمهوري شاهد آن بوديم، بدون ترديد چنين مولفههايي ميتواند درنهايت منتهي به كاهش كارآمدي گردد. 2- ايجاد چالش فراروي دولت و ممانعت از ايجاد فضاي مناسب رواني و ذهني براي او در جامعه جهت اتخاذ تصميمات كليدي براي مقابله با چالشهاي داخلي و خارجي 3- ناكارآمد كردن دولت در عرصه سياست خارجي. واقعيت اين است كه جمهوري اسلامي ايران به اندازه كافي در حوزه سياست خارجي با مشكلاتي مواجه است كه از مهمترين آنها ميتوان به آينده پرونده برجام، كشمكش آژانس انرژي هستهاي با موضوع هستهاي ايران، نفوذ تدريجي اسراييل به مرزهاي ايران و تلاش همسايگان براي ايفاي نقش بازيگري در منطقه از مهمترين چالشهاي فراروي سياست خارجي ايران ميباشد، لذا طبيعي مينمايد كه دولت زماني ميتواند در اين حوزهها با اتخاذ رويكرد عاقلانه منافع ملي را تامين كند كه در داخل آرامش سياسي برقرار باشد. 4- ايجاد فضاي توام با جنجال و هياهو درواقع نوعي گل به خودي است، چراكه از يكطرف كارآمدي دولت را كاهش ميدهد و از سوي ديگر سبب فاصلهگيري نيروهاي عملگرا از جبهه حاميان دولت ميگردد، مضافا اينكه به تدريج زمينه شكاف در ميان نيروهاي اجتماعي پايگاه سياسي دولت را فراهم ميكند، لذا در شرايط فعلي منافع ملي اقتضا ميكند كه نيروهاي حامي دولت سيزدهم سياست جنجال و هياهو را كنار گذاشته و آقاي رييسي را براي تحقق اهداف خود يعني بهبود وضع معيشت و اقتصاد مردم ياري دهند، چراكه ديگر چنين فرصتي كه تمام بلوك حاكميت در دست يك جناح باشد فراهم نميگردد. بنابراين اگر حاميان دولت خود را دچار درگيريهاي دروني و ايجاد فضاي هياهو و جنجال سياسي كنند اميدهاي ايجادشده در جامعه نيز از بين ميرود و آنگاه مشخص نيست كه با توجه به شرايط حاكم در جامعه، نيروهاي اجتماعي براي برون رفت از اين وضعيت چه راهكاري در مراحل بعدي اتخاذ كنند؟