درگذشت سالمندترين روزنامهنگار دهاتي
شاهرخ جباري
بيشتر ما سريال تلويزيوني دكتر قريب را به خاطر داريم؛ پزشكي با خدمات بسيار و روزگاري پر حادثه و خاطره. اينك فرد ديگري از طايفه قريب به رحمت خدا رفته است كه داستان زندگياش جذابيت كمتري از بزرگان قوم خود ندارد.يوسف قريب در سال 1302 در گركان از توابع استان مركزي به دنيا آمد؛ هنوز كودك بود كه به تهران آمدند.تنها فرزند پسر خانواده بود و سه خواهر هم داشت.ششساله بود كه مادرش را از دست داد؛ در پايان دبستان هم از نعمت پدر محروم شد.سرگردان بود كه چطور ادامه تحصيل بدهد؟
او خود در اين باره گفته: پدر آقاي دكتر قريب خيلي به من و خانواده ما لطف داشت. ايشان به پسرش گفتند برو و اين را بردار و اسمش را در مدرسه دارالفنون بنويس. پس از دبيرستان تحصيلات عالي را در مدرسه عالي فلاحت (بعدا دانشكده كشاورزي كرج) ادامه داد و در بيستسالگي در سال دوم دانشكده وارد فعاليت سياسي شد! حوزه كار او روستاها و كميته دهقاني بود!
يوسف پس از اخذ ليسانس به استخدام وزارت كشاورزي درآمد. دكتر قريب با درجه مهندسي كشاورزي كارمند وزارت كشاورزي بود اما تا معاونت سازمان جنگلها و مديرعاملي سازمان عمران جيرفت هم ارتقا يافت. از تدريس هم غافل نبود.وقتي كارمند ساده بود به دانشكده ادبيات رفت و ليسانس اين رشته را دريافت كرد؛ وقتي مدير شد بعدازظهرها با موسسه تحقيقات اجتماعي همكاري ميكرد.
در دانشكده ادبيات با همسرش آشنا شد و ثمره اين ازدواج دو فرزند پسر بود. همسرش بعدها مدرس دانشگاه شد و چند سال قبل درگذشت. قريب در دهه چهل با بورس دوساله دولت به فرانسه رفت و دكتراي يونيورسيته در رشته كشاورزي را دريافت كرد؛ رساله او درباره اقتصاد جنگل بود.
دكتر يوسف قريب در 98 سال عمر طولاني خود چند بار بازداشت و زنداني شده است؛ يك بار قبل از وقايع مرداد 1332 و به مدت كوتاه؛ بار ديگر بعد از اين مقطع و اين بار به مدت 4 سال آن هم بدون محاكمه و هر دو به خاطر فعاليت سياسي! كه بالاخره با حمايت يكي از بستگان نظامي همسرش از زندان رهايي يافته و به سر كار برگشت.او در زمان مديريت بر سازمان عمران جيرفت و اين بار به خاطر رعايت قانون هم طعم بازداشت كوتاهمدتي را چشيده بود و چون حق با او بود به نوعي از طرف هويدا نخستوزير وقت دلجويي شد.او به زبان فرانسه مسلط بود و به قول خودش تمام آثار بالزاك را به زبان اصلي خوانده بود.
سرانجام در سال 1354 در سازمان عمران جيرفت از خدمت دولتي بازنشسته شد.قريب بعد از انقلاب اسلامي به روزنامهنويسي حرفهاي روي آورد. ابتدا سردبير نشريه پر مخاطب سنبله شد؛ سپس نشريه خودش، دهاتي را درآورد و با نامهاي مختلف در آن مطلب مينوشت. شماره 217 از سال نوزدهم ماهنامه دهاتي زير چاپ بود كه جان به جان آفرين تسليم كرد.دكتر يوسف قريب انسان كمنظيري بود. تا 98سالگي از بام تا شام ميخواند و مينوشت.در رشته كشاورزي از سرآمدان بود به همين دليل بعضي مسوولان مثل دكتر عيسي كلانتري از تجربياتش بهره ميبردند و از او حمايت هم ميكردند.
بسيار مورد علاقه دوستان و همكارانش بود. در هنگام مسووليت دولتي مهندسان بسياري را براي ادامه تحصيلات با بورس دولتي به خارج از كشور فرستاد. يك بار كه خود در امتحانات بورس خارج از كشور شركت كرده بود امتياز لازم را به دست نياورد اما با آنكه منتخبان از مهندسان زيرمجموعه او در شهرستانهاي دور از مركز بودند؛ حقشان را پايمال نكرد.او حافظه عجيبي داشت و در 93 سالگي خاطرات نيم قرن اول زندگي خود را براي بهمن زبردست تعريف كرد و حاصل آن كتاب به دنبال سراب بود. بيشتر آنچه در اين يادداشت آمده از همين كتاب اقتباس شده است. يوسف قريب شوخطبع بود، در نشريهاش ستون طنزي داشت و گاه دوستان و همكاران را از كنايههاي سنجيده خود هم بهرهمند ميساخت! سخنران قابلي بود و قلم توانايي داشت. اين ويژگي را تمام عمر حفظ كرده بود.
ميراث ماندگار او ماهنامه دهاتي است كه گنجينهاي از مطالب اعم از اخبار، مقاله، خاطره و تحليل درباره كشاورزي و منابع طبيعي كشور و امور مربوط به آن است. استاد دكتر يوسف قريب روز 24 مهر 1400 درگذشت؛ روحش شاد و يادش گرامي باد!