زبان شقايق
ديدم، خودم ديدم، پروانه قشنگي هي در گلوي من ميرقصيد.
من داشتم براي يك ستاره ترانه ميخواندم.
ديدم، خودم ديدم، يك قناري قشنگ، از آن همه آواز، تنها حنجره ترا نشانم ميداد.
زندگي چقدر زيباست «ري را»!
ديروز نامه عزيزي از شيراز آمد
نامهاش، زبان شقايق بود.
انگاري هر واژه، باوركن! هر واژه به واژه ديگر عاشق بود.
عجيب است، من شبكور،
جهان را چه قشنگ ميبينم.
سيدعلي صالحي