چاره ثبات است
در انديشه ببستم قلم وهم شكستم كه تو زيباتر از آني كه كنم وصف و بيانت
سرو را قامت خوبست و قمر را رخ زيبا تو نه آني و نه ايني كه هم اينست و هم آنت
اي رقيب ار نگشايي در دلبند به رويم اين قدر بازنمايي كه دعا گفت فلانت
من همه عمر بر آنم كه دعاگوي تو باشم گر تو باشي كه نباشم تن من برخي جانت
سعديا چاره ثباتست و مدارا و تحمل من كه محتاج تو باشم ببرم بار گرانت
سعدي