عيب مي جلمه چو گفتي هنرش نيز بگو !
محمدرضا صادقينيا
اگر از تنبلي كردن و از زير بار كلاس در رفتن دانشآموزها، در اين ايام، به خاطر كرونا بگذريم، اين غير حضوري شدن مدارس يكسري مزيتهايي هم براي دانشآموزها داشت كه نگفتن آن نامردي در حق مطلب است. مهمترين ويژگي اين غير حضوري شدن مدارس از نظر بنده چند شاخهاي شدن منابع آموزشي است، يعني دانشآموزي كه قبلا تنها منبع آموزشياش معلم و كمك آموزشي بود شايد در اين ايام به چندين سايت و جزوه و ويديو آموزشي صعود كرده باشد و البته وضعيت كنوني باعث استقلال خود دانشآموز هم شده يعني خودش بايد به فكر خودش باشد و ديگر معلمي و مشاوري و همكلاسي نيست كه به دادش برسد. دومين مطلب، صرفهجويي در وقت و هزينه و رفت و آمد است كه براي من اين صرفهجوييها، كيفيت بد آموزشي را شيرين كرده است و قابل تحمل، در واقع زشتيهايش را پوشانده. سومين مزيت، فرصتي است كه كرونا به كودكان كار و نوجواناني داده كه مدتها دنبال زماني بودند كه فارغ از درس به كار مورد علاقه خود بپردازند يا كسب درآمد كنند؛ بسياري از دوستان نزديك بنده از فرط اشتغال و كسب درآمد كارشان به ترك تحصيل كشيد كه شايد هم به نفعشان باشد. چهارمين نكته مطلب اين است كه كرونا فاحشتر و آشكارتر از هميشه دوباره ناعدالتي آموزشي را به همه مسوولان و مردم تذكر داد؛ وقتي آمار ميرسد كه 25 درصد دانشآموزان به خاطر نداشتن موبايل مجبور به ترك تحصيل شدهاند، انگار كرونا زبان باز كرده و جوك «آموزش برابر براي همه» را به سخره گرفته و 85 ميليون ايراني را به خنده آورده. هر روز خبري ميشنويم كه كودكي به دلايل مالي و خانوادگي مجبور به ترك تحصيل شده كه حقيقتا از شنيدنش قلب آدم تير ميكشد. پنجمين نكته اينكه كرونا آموزش و پرورش را مجبور كرد كه تا حدودي به توليد محتوا در قالبهاي بهروز دنيا پا بدهد و از آن قالب قديمي و مكتبوار خارج شود، هر چند محتوا همچنان قديمي و مهجور است اما همان كه قالب تجديد و نو شود، قدمي رو به جلوست. (باشد كه بيشتر تلنگر بخورد) و حسن ختامم خطاب به مدارس اين است كه بعد از باز شدنشان شيوههاي تاديبي و خشك را به كار نگيرند كه دوباره دانشآموز را پس بزند، چراكه نسل جديد، نسل دهه 60 و 70 نيست و باشد كه كمي فكر كند. پايه دوازدهم رشته انساني