• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5081 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۳ آذر

جلال آل ‌قلم

غلامرضا امامي

جلال در چنان قامت قلمي بود كه شد جلال آل‌قلم؛ جوينده‌اي بود كه به نور حقير حباب‌ها قانع نشد.
 جلال هميشه در سير و سفر بود؛ سير انفس و آفاق؛ در خانداني سنتي و روحاني‌ زاده شد؛ اما يك‌جا نماند و نايستاد؛ هم به رم رفت و هم به قم؛ هم به مكه و هم به مسكو؛ چون زنبوري به همه جا سرك مي‌كشيد و شهدي فراهم مي‌آورد براي مائده‌اي روحاني.
 آل‌احمد بيش از هركس يك نويسنده بود؛ نويسنده‌اي كه درد مردم داشت و به راه مردم وفادار و پايدار ماند. بر برج عاج روشنفكري تكيه نزد و همدم و همراه ملتش در خيزابه‌ها بود. جلال پاك بود و پاك زيست و هرگز به هيچ دربار و درگهي سر خم نكرد.
جلال نه‌تنها در زمان زندگي بر مردمش اثر گذاشت؛ بلكه چندين نسل را به خود مشغول داشت. اكنون پس از گذشت سال‌ها مي‌توان برخي آراي اجتماعي وي را به نقد كشيد؛ اما نمي‌توان از ياد برد كه اين آرا پاسخي به پرسش‌هاي زمانه بود و جلال سخنان خويش را وحي مُنزل نمي‌دانست؛ بلكه از دوستداران و شاگردانش مي‌خواست كه آرا و انديشه‌هايش را نقد كنند.
 بزرگ‌ترين ويژگي جلال، نثر كوبنده و جاندارش بود. وي از قله‌هايي بود كه نثر شفاهي فارسي را به كتبي نزديك كرد. در فارسي ميان زبان گفتاري و زبان نوشتاري دره‌اي وجود دارد كه جلال كوشيد اين دره را پر كند و زباني در قصه‌ها و نثر خود بيافريند كه گويي با خواننده سخن مي‌گويد.
 بيش از هر كس همراه و همدم جلال، سيمين بود؛ سيمين دانشور.
 پس از گذشت سال‌ها هنوز آن دو را مي‌بينم كه جويندگان را از چشمه جوشان شان، جرعه‌اي از حقيقت مي‌نوشانند و با وجود پرفيض‌شان راه را روشن مي‌سازند. آنان كه به هر بهانه‌اي، هر فقر و فسادي و هر رانت و تورمي، تيري بر پيكر بي‌نواي جلال مي‌اندازند و از استخوان‌‌هاي وي نمي‌گذرند، درنمي‌يابند كه جلال - اگر امروز بود- كنار مردمش و زبان روزگارش بود. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون