پزشكان و بيماران
بابك زماني
- ساعت ٨ صبح آغاز هفته، 5 استاد برجسته اورولوژي به همراه 5 استاد با سابقه زنان در يك كميسيون عالي گردهم آمدهاند تا به شكايت خانمي از يك خانم دكتر اورولوژيست رسيدگي كنند. اين چندمين كميسيون براي اين موضوع است. شكايت شده عمل زيبايي روي يكي از اندامهاي خانم كه جزو پوشيدهترين مناطق است بهدرستي انجام نشده! حالا نه فقط انرژي بخش قابل توجهي از نظامِ سلامت صرف چنين موضوعاتي است؛ گويا وقت كميسيونهاي استاداني كه بايد به نظارت بر كار درمان بپردازند هم صرف چنين موضوعاتي ميشود و حتي اين اراده حداقلي وجود ندارد كه كميسيون ورود به اين مسائل را كسر شأن خود بداند.
- آقاي دكتر عليالظاهر بسيار شريف، بسيار باسواد و بسيار مبادي آداب هستند. در باطن هم همينطور هستند. ميفرمايند من ديگر به شيوه مطبهاي قديم درمان دارويي نميكنم فقط رواندرماني و هيپنوتيزم ميكنم. اطلاعات جديدي پيدا ميكنم، گمان ميكردم رواندرماني بسيار قديميتر از درمانهاي دارويي جديد در درمان بيماريهاي رواني باشد! گمان ميكردم رواندرماني در بيماريهاي رواني جايگاه محدودي داشته باشد. بنابراين تصور ميكنم آقاي دكتر ما، ديگر بيمار رواني با آن خصوصياتي كه ميشناسيم و مراقبت از آنها يك مساله سلامتي خطير كشور است و دشواريهاي بسياري دارد نميبينند؛ چراكه بيماران رواني بيش از هر چيز نيازمند درمان دارويي هستند. شايد هم به همكاران ديگرشان در مجموعه خود يا خارج از آن سپردهاند.
- خانم جواني است. مبتلا به ريزش آب مغز از راه بيني بوده. توسط يك پزشك جوان متخصص گوشوحلق و بيني در يك شهرستان كوچك در يك بيمارستان دولتي با كمترين امكانات و با دقت و با مهارت و به بهترين نحوي تحت عمل جراحي قرار گرفته و بهبودي كامل پيدا كرده است. همان لحظه كه بيمار را ميبينم سراسيمه تلاش ميكنم از طريق تلفنهاي زير نسخهها آقاي دكتر را پيدا كنم، تحسين كنم، درود بفرستم و از شنيدن صداي نابي كه برخلاف جريان جاري كشور به جاي زيبايي بيني به سلامت مغز ياري رسانده به آينده كشور اميدوار شوم اما موفق به يافتن ايشان نميشوم.
گويا بايد از روزي ترسيد كه تنها پرداختن به بيمار و بيماري با هر نتيجهاي در ميان جامعه پزشكي تبديل به گوهري ناياب و يك ارزش والا بشود! ارزشي كه قدر آن هم شناخته شده نيست. پرداختن پزشك به بيمار و بيماري اگرچه بديهي و نقش اساسي هر طبيبي در زندگي است اما دشواري انجام آن تنها يكي از دلايل روگرداني طبيبان از بيمار و بيماري است. هرچه از بيمار و كار پزشكي دورتر باشيد با خطرات كمتري روبهرو هستيد و قالبهاي تنگ اقتصادي هرچه فراختر و فراختر ميشوند. از هر طبيب صادقي به درستي انتظار ميرود هر بيمار مستمندي را علاج كند و ياري رساند اما در زيبا شدن يا به آرامشي فرضي رسيدن هيچ اجباري نيست. در اينگونه موارد هر نوع پرداختي هم از شمول تعرفههاي درمان كه در بخش ويزيت و معاينه بهشدت كنترل ميشوند خارج است. زيبايي جزو ضروريات سلامت كشور نيست كه دولت نگران پرداخت براي آن باشد. البته بخش مهمي از جامعه پزشكي همين حالا و با همين شرايط از جان و دل در خدمت بيماران هستند. اگر اين روحيه نبود بحران كرونا به دليل كمبود امكانات و اختصاص بخشهاي مهم سلامت به كارهاي غيرضروري بهشكل يك فاجعه انساني بزرگ در ميآمد. اين بحران در درجه اول توسط جوانان پزشك پرستار و كارشناساني كنترل شد كه نه تنها هيچگونه انتفاع مالي ندارند بلكه بخش اعظم ايشان از يك قرارداد استخدامي عادلانه هم محرومند. بهعلاوه در بسياري از موارد دوري از بيمار و اشتغال بهزيبايي تنها بخش كوچكي از اشتغال طبيبان آن هم تنها براي امرار معاش را تشكيل ميدهد تا بتوانند به كارهاي درمانياي كه درآمد چنداني ندارد هم بپردازند. آشكار است كه هدف اين يادداشت تنها اشاره به خطراتي است كه خدمات سلامت را تهديد ميكند نه تقبيح و نقد اين پزشكان. چرا كه آشكار است اين تمايلات و اين رفتارها كه در صورت عدم اتخاذ تدابير مناسب بنياد سلامت را بر باد ميدهند نتيجه سياستگذاريهاي غلط و چون كبك سر در برف كردن و انكار قوانين اجتماعي و اقتصادي در زمينه سلامت توسط سياستگذاران دورههاي مختلف است و نه ذات منفعتطلب گروهي از مردم نظير پزشكان! اما اين نكته را نيز نميتوان ناگفته گذاشت كه جوامع پزشكي هم در تدوين و عرف كردن برخي اخلاقيات مناسب در برخورد با اين مشكلات مثل بسياري مسائل ديگر ناتوان بودهاند. مسائلي چون مهاجرت پزشكان و نخبگان اخيرا در معرض توجه عمومي قرار گرفته و همه درباره آن اظهارنظر ميكنند. بايد گفت هرز رفتن منابع و ذخاير انساني كشور اشكال پيچيدهتري هم دارد كه به راحتي در نظرگاه عموم قرار نميگيرند. اجتناب از بيمار و بيماري در رفتارهاي پزشكان تنها يكي از آنهاست.