زماني مردم كرمانشاه به زبان كردي صحبت ميكردند
فرشاد جمشيدي
زماني هر ديار و سرزميني زبان و گويش خاص خود را داشت. انسانها كمكم با سرزمينهاي ديگر ارتباط برقرار كردند و با زبانهاي مختلف آشنا شدند. زبان به عنوان تنها راه برقراري ارتباط محسوب ميشد. كمكم خط اختراع شد و ارتباط انسانها به صورت مكتوب هم ميسر شد.اين ارتباطها و كوچ انسانها از يك سرزمين به سرزميني ديگر باعث ورود كلمات از زباني به زبان ديگر ميشد. ولي چيزي كه باعث ميشد زبان يك سرزمين به صورت اجبار تغيير يابد تهاجم و حمله يك سرزمين به سرزمين ديگر و به اشغال درآوردن آن شهر و كشور بود و در برخي از اين يورشها كشور اشغالگر مردم كشور اشغال شده را مجبور ميكردند تا زبان خود را تغيير دهند. در برخي موارد نيز مردم كشورهاي اشغال شده زبان و فرهنگ كشور اشغالگر را بالاتر و بهتر ميديدند يا به قول امروزيها آن زبان و فرهنگ كلاس بيشتري داشت. قرنهاي زيادي گذشت تا به دنياي معاصر رسيديم. به زمان حال در استان كرمانشاه كه زبان و گويش آن در طول هزاران سال پابرجا ماند. به عنوان مثال شهر دينور چند بار تخريب شده است. در سال ۱۰۰۷ ميلادي، زلزلهاي مهيب شهر دينور و تمام روستاهاي حومه آن را تخريب و تخريب دوم زماني بود كه تيمور لنگ دينور را بهكلي ويران كرد. ولي مهم اين است كه اصل و نسب و گويش اين منطقه سالم مانده است. اصولا هيچ قدرتي اعم از بلاياي طبيعي و هجوم بيگانگان نميتواند زبان و فرهنگ يك منطقه را تغيير دهد يا نابود كند مگر خود آن مردم بخواهند. اين همه مقدمهچيني كرديم تا به اين مطلب مهم برسيم كه زبان و فرهنگ مردم كرمانشاه در حال نابودي است. در سالهاي اخير در شهر كرمانشاه بچهاي كه به دنيا ميآيد زبان مادري او فارسي است. ما نميگذاريم كودك خردسالمان زبان كردي و لكي را فرا بگيرد. دليل آن شايد عقدهاي باشد كه از نسل دهه شصتي ما شروع شده و فارسي صحبت كردن را نماد پيشرفت و مدرن بودن ميدانيم غافل از اينكه با اين كار زبان كردي و لكي را كه قدمتي چندهزار ساله دارد در آيندهاي نزديك نابود ميكنيم. درست است كه جامعه پيشرفت كرده و طرز لباس پوشيدن و خانه و زندگي مردم عوض شده ولي از زبان نميتوان غافل شد. ديگر احتياجي به حمله اعراب و اسكندر نيست. احتياجي هم به زلزله و سونامي نيست. ما در خانههاي كوچك خود تيشه بر ريشه زبان و گويش خود ميزنيم. غير از اين است؟ ما دهه شصتيها تا هفت سالگي با زبان كردي بزرگ شديم و سال اول ابتدايي هم در مدرسه، فارسي را مانند دانشآموزان فارس زبان ميفهميديم و صحبت ميكرديم و الان هم در اين زمينه هيچ مشكلي نداريم. ولي هدف از نوشتن اين مطالب اين است كه متاسفانه بايد يك هشدار خيلي مهم داده شود و آن هم اينكه زبان كردي در آيندهاي نزديك نابود ميشود. صد سال ديگر؟ هفتاد سال؟ يا پنجاه سال؟ بگذاريد تخمين بزنيم! ما امروزه به فرزندانمان زبان فارسي را آموزش ميدهيم.
زبان مادري اكثر كودكان كرمانشاه فارسي است. حتي كودكاني كه در روستاها زندگي ميكنند. پدر و مادرها وقتي با يكديگر كردي يا لكي صحبت ميكنند، سعي ميكنند گوش كودكانشان را از اين مدل صحبت كردن دور نگه دارند تا مبادا فرزند عزيزشان دچار دوگانگي فرهنگي و زباني شود. اگر جوانان دهه شصت و هفتاد را نسل اول و فرزندان آنان را نسل دوم در نظر بگيريم، بيست تا بيست و پنج سال ديگر نسل سوم به دنيا ميآيند. آن زمان ما ديگر پير شدهايم و در طول اين سالها با فرزندانمان فارسي صحبت كردهايم و فقط ميتوانيم بگوييم گويش محلي خود را ميفهميم ولي ديگر عادت كردهايم كه با اين گويش صحبت نكنيم. در آن زمان فرزندان ما، فرزندانشان را با چه زبان و گويشي بزرگ ميكنند؟ اگر فكر كنيد كودكان نسل چهارم، صحبت كردن به زبان كردي و لكي را ياد ميگيرند سخت در اشتباهيد، چراكه والدينشان اصلا اين زبانها را نميفهمند كه بخواهند آموزش دهند. متاسفانه با مرگ ما دهه شصتيها و دهه هفتاديها، گويشهاي كردي كرمانشاهي و لكي نيز به كما رفته و با مرگ دهه هشتاديها بايد كمكم به فكر يك مراسم ختم گسترده براي زبان و گويش كرمانشاهي باشيم. با اين تخمين زماني اين مساله هشتاد سال ديگر رخ ميدهد و گريهدارتر اينكه، صد سال ديگر، زماني كه مورخين در كتابهاي تاريخ، در مورد كرمانشاه مطلب مينويسند يا صحبت ميكنند ميگويند كه «زماني مردم كرمانشاه به زبان كردي صحبت ميكردند.» اينگونه است كه زبان و گويش محلي كرمانشاهي از درس جغرافيا به تاريخ كوچ كرده و جاي خود را در كنار طاقبستان و كتيبه بيستون در كتب تاريخي باز ميكنند و ديگر اثري از آن را در جامعه و در بين مردم نميبينيم. بياييد از امروز نسبت به حفظ فرهنگ و زبان خود تلاش كنيم.