تكنوازيت همايون باد!
نيوشا طبيبي
ظاهرا رسم است كه در مراسم سالانه اهداي جوايز نوبل، گروههاي موسيقي از كشور متبوع برندگان دعوت ميشوند تا نمونهاي از فرهنگ و هنر سرزمين مادريشان را به حضار و جهانيان نشان بدهند. زماني كه نوبت به ايران رسيده بود، نميدانم كدام انسان محترم خوشفكري به جاي گروههاي رسمي دولتي «مركز سرود و آهنگهاي انقلابي»، گروه كامكارها را به عنوان نماينده ايران معرفي كرد. از بخت خوش ما، آنها هم پذيرفتند و اجراي كوتاه اما پرشور و زيبايي داشتند. تمامي تالار بسيار بزرگ مراسم با موسيقي كامكارها به شوق و شعف آمده بودند. كامكارها، همواره به عنوان نماينده ايران در صحنههاي جهاني ظاهر شدهاند. آنها سخت به فرهنگ بومي خود پايبند هستند اما آن را در پيوستگي و يگانگي با فرهنگ ملي ايران ميبينند. آنها هرگز حاشيه نساختهاند، هرگز ادا و اطوار سلبريتيها را درنياوردهاند. به اصل و ريشه خود وفادار مانده و در چند دهه گذشته كاري كردهاند سترگ. حتي نسل جوان اين خانواده به دور از كردارهاي آقازادههاي هنري و فرهنگي، اگر به عرصه آمدهاند واقعا چيزي براي ارايه داشتهاند و فقط از «برند» و امتياز خانوادگي استفاده نكردهاند. استاد هوشنگ كامكار، آثاري تصنيف كردهاند كه در نوع خود بينظير و بسيار مبتكرانه بودهاند. ايشان با بهكارگيري گسترده، عالمانه و هنرمندانه ظرفيتهاي اركستر سمفونيك و تركيب آنها با گروه سازهاي ايراني و نواهاي بومي، موسيقيهاي بينظير و ظريفي ساختند كه با گذر چند دهه هنوز تازه و بيبديل و شنيدني هستند. مجموعه «در گلستانه»، روي اشعاري از سهراب سپهري، جوانان و نوجوانان آن زمان را به خواندن مجموعه اشعار او - هشت كتاب، ترغيب كرد و به همين دليل هشت كتاب توسط انتشارات طهوري بارها و بارها تجديد چاپ شد. استاد شهرام ناظري آواز اين مجموعه را به نحوي غير قابل توصيف در نهايت زيبايي و رواني خواندهاند و جناب احمدرضا احمدي اشعار آن را به زيبايي تمام دكلمه كردهاند. ميدانم كه هنوز هم بسياري از همسن و سالان من اين مجموعه را بين عزيزترين و شنيدنيترين آواهاي ايراني به ياد دارند و هر از گاهي آن را به گوش جان ميشنوند. مجموعه «شباهنگام» روي اشعار نيما يوشيج و آواز استاد بيژن كامكار نيز چنين است. به سراغ فهرست آثار هركدام از اعضاي محترم اين خانواده كه برويد، مشاهده خواهيد كرد كه چه نمونههاي فاخري از موسيقي ملي، رديفي و كردي را در بر ميگيرند. كيفيت هنرمندانه و انتخاب عالمانه، نام ايشان را چون نشان كيفيت و استاندارد بر آثار موسيقايي و حتي سينمايي و تلويزيوني دارد. مقدمه عرايضم طولاني شد، البته كه ذكر محاسن و آثار مثبت فعاليتهاي چند دهه خانواده محترم كامكار در گنجايش يك ستون نيست و لابد بايد دستمايه و موضوع نگارش كتابها و ساخت فيلمهاي مستند شود. نقش آنان در ايجاد حس همدلي و وفاداري و يگانگي ملي موضوعي است كه شايد به آن كمتر توجه شده است. همدل ساختن اقوام ايراني با موسيقي كردي و يادآوري اين نكته كه همه ما فارغ از تعلقات بومي و قومي و منطقهاي خود به مفهومي بزرگ و تاريخي به نام «ايران» وابسته هستيم، شاهكار تكتك اعضاي اين خاندان بوده است. اما، ظهور پديدهاي به نام «كامكارها» در عرصه فرهنگ ايران، مديون نام كمتر شناختهشدهاي است. استاد حسن كامكار، پدر خانواده، با عشقي شورانگيز به موسيقي، ويولن ايراني را از روي دستور استاد ابوالحسن صبا آموخت. بهرغم اينكه پيشه ايشان نظامي بود، نواي سازش به لطافت و درخشندگي استاد ناديدهاش صبا شباهت پيدا كرد. همان روحيه منضبط نظامي يارياش داد تا با سختگيري و ترتيب دادن برنامهاي منظم و مرتب فرزندان خود را تربيت كند. كامكارها از كودكي به صورت حرفهاي ساز ميزدند و البته به همين بسنده نكردند و به تحصيل موسيقي نزد استادان و در مراكز آكادميك ادامه دادند. در سالهاي بعد و به ويژه پس از انقلاب، استاد حسن كامكار با فروش تنها خانه خود در سنندج و اقامت گزيدن در خانهاي بسيار كوچك در تهران، باقيمانده دارايياش را براي تاسيس موسسه چاووش و انتشار آثار گروه شيدا و عارف هديه كرد. تصور فرماييد كه اگر اين فداكاري بزرگ و عاشقانه نبود، امروز فرهنگ ايران از چه گنجينهاي محروم مانده بود. سخن از اين مرد بزرگ فرهنگ دوست و وطنخواه بسيار بايد گفت. اخيرا استاد هوشنگ كامكار، قطعهاي سمفونيك براساس نواختههاي به جا مانده از استاد حسن كامكار به نام «تكنوازيت همايون باد» تصنيف و منتشر فرمودهاند. نمونههاي نوازندگي استاد حسن كامكار كه در لابهلاي اين قطعه زيبا گنجانده شده نشان از استعداد و قدرتي درخشان دارد. اگر در آن سالها ايشان در تهران ساكن ميبودند، لابد از تكنوازان تراز اول راديو و مشهور خاص و عام ميشدند. در توضيح اين قطعات استاد هوشنگ كامكار، از غفلت خود و خانوادهشان در بزرگداشت ياد پدر گفتهاند. اينجا هم نكتهاي است: بر خلاف روش معمول برخي كه فقط ظاهري هنرمندانه دارند و از عالم و آدم طلب بزرگداشت و حقشناسي ميكنند، ايشان در مقابل سالها خدمت به فرهنگ ملي ايران و فرهنگ كردي از مردم و دستگاههاي فرهنگي طلبي ندارند و از غفلت خودشان در ياد پدر سخن ميگويند. چنين است راه و روش مردماني كه در ذات فرهنگ يك سرزمين زنده و جاودان ميمانند. كامكارها از سلسله همين افراد شريف و وزين و ميهندوست و خادم به وطن و فرهنگ ملي هستند.