تولد شواردنادزه
مرتضي ميرحسيني
ادوارد شواردنادزه سال 1928 در چنين روزي در روستايي از روستاهاي غرب گرجستان به نام ماماتي متولد شد و سال 1948 به حزب كمونيست پيوست. هم به كمونيسم باور داشت و هم اينكه ميدانست تنها مسير پيشرفت شغلي در كشورش همين عضويت در حزب است. مرد لايقي بود و با گامهاي سريع، مدارج رشد را يكي بعد از ديگري پشت سر گذاشت. رييس پليس و بعد وزير كشور گرجستان شد و اوايل دهه 1970 ميلادي رياست حزب كمونيست آن كشور را به عهده گرفت. رييس قبلي حزب (واسيلي مژاوانادزه) آنقدر فاسد و بدنام شده بود كه حتي از نزديكترين يارانش هم كاري براي حفظ او برنميآمد. قدرت به شواردنادزه رسيد كه به درستكاري و فسادناپذيري مشهور بود و او هم وعده داد كه در حزب و در دولت با فساد مبارزه ميكند. ويكتور شبشتين در كتاب «انقلابهاي 1989» مينويسد «رشوه و خلافكاري از بيماريهاي رايج منطقه قفقاز بود و شواردنادزه از همان ابتدا كارزارهاي موثر و سختگيرانهاي را عليه فاسدان و خلافكاران آغاز كرد. ميگويند يك بار در يك جلسه حزبي از همكارانش در كادر رهبري حزب خواست كه با بالا بردن دست چپشان به موضوعي راي بدهند. موقعي كه آنها دستانشان را بالا بردند، او متوجه شد كه اكثرشان ساعتهاي غربي لوكس و بسيار گرانقيمتي به دست دارند. او به اين شيوه موفق شد مديران مشكوك به فساد را در حزب شناسايي كند. ميگويند شواردنادزه عادت داشت لباس مبدل دهقاني بپوشد و به نقاط مختلف گرجستان سركشي كند. يك بار با يك ماشين قديمي لكنتي از تفليس عازم مسكو شد. دولت گرجستان اخيرا اعلام كرده بود كه هيچكس حق صدور ميوه و سبزيجات به بيرون از گرجستان را ندارد. شواردنادزه صندوق عقب ماشين را پر از گوجه كرده بود و ميخواست ببيند آيا مقرراتي كه خودش وضع كرده بود، عملا رعايت ميشود يا نه. ميگويند هر پليسي كه ماشينش را بازرسي كرد، با دريافت رشوه به او اجازه عبور داد. او با استفاده از همين روش توانست نيروهاي فاسد پليس را شناسايي و پاكسازي كند.» بعدها به كابينه گورباچف پيوست و - آگاه از ضرورت پذيرش تغييرات جدي در حكومت شوروي - در بخشي از مسير اصلاحات بدفرجام او همراهياش كرد. اما در كارنامهاش سركوب و بازداشت فعالان حقوق بشر گرجستان و چاپلوسي بسيار از مقامات شوروي هم وجود داشت. البته شواردنادزه در مقام وزير خارجه شوروي «از نظر عموم مردم، تبديل به نماينده تغييرات در سياست خارجي شوروي شد. خوشتيپياش، چهره صميمياش، موهاي سفيد عمومانندش، رفتار پرنشاطش، علاقهاش به جوك و شوخي جلبتوجه ميكرد.» در پايان دادن به جنگ سرد و نيز در بيرون كشيدن نيروهاي شوروي از افغانستان كنار گورباچف ايستاد و حتي براي آوردن نامه گورباچف (كه در پاسخ به آن نامه مشهور امامخميني نوشته شده بود) به كشور ما هم سفر كرد. بعد از فروپاشي شوروي، دو دوره رييسجمهور گرجستان شد (از 1995 تا 2003) و جالب اينكه اين عضو سابق حزب كمونيست، سياست نزديكي به غرب را پيش گرفت و حتي براي عضويت گرجستان در ناتو هم تلاش كرد. سال 2003 بعد از حوادث موسوم به انقلاب گل رز، به ناچار از قدرت كنار كشيد و سياست را براي هميشه كنار گذاشت. نزديك به 86 سال عمر كرد و جولاي 2014 در تفليس درگذشت.