آموزش مجازي در ايران...
غزل لطفي
با شيوع كروناويروس، در ايران هم مانند تمام نقاط جهان، آموزش حضوري تعطيل و تحصيل آنلاين جايگزين آن شد و شبكه شاد به سيستم آموزشي كشور اضافه شد. سيدحسن الحسيني مدير سابق شاد، معتقد است «آموزش مجازي به ذات نه فرصت است نه تهديد بلكه يك پارادايم آموزشي محسوب ميشود. البته شكاف ديجيتالي موجود در جامعه مشكلاتي را ايجاد كرده كه بايد درصدد حل آنها باشيم. در كشور ما برخي نسبت به آموزش مجازي موضعي پرهيزگارانه دارند و فكر ميكنند سلامت در پرهيز از ورود به فضاي مجازي است اما اين ديدگاه ارمغاني نداشته جز عقبماندگي و توسعه نيافتن و واقعيت اين است كه آشتي با تكنولوژي، براي توسعه ضروري است. در آموزش هم بايد آموزش مجازي را به رسميت بشناسيم و توانايي معلمان و دانشآموزان را بالا ببريم و به جهت جلوگيري از آسيبهاي احتمالي حضور مشاورين و كارشناسان در كنار معلم ضروري است. به نظر من آموزش مجازي سراسر فرصت است و آنچه تهديد است فقدانهاي ما در اين نوع آموزش است. آموزش معلمين، تغييرات در سيستم و كتب درسي و... از ضروريات است.» در اين ميان بعضي معلمين معتقد هستند آموزش سنتي و چهرهبهچهره بهترين نوع آموزش است و در آموزش مجازي انعكاس مطالب به خوبي انجام نميشود و نميتوان يادگيري را رصد و پيگيري كرد. بعضي نيز از شيطنتهاي كودكانه مانند عدم حضور در كلاسهاي مجازي يا استخدامي افرادي كه جاي دانشآموز در آزمونها شركت ميكنند به عنوان ايراد نام ميبرند. اما بايد درنظر داشت چگونگي بهره بردن از فضاي مجازي و اينترنت ريشه در فرهنگ و تعاليم خانوادگي و اجتماعي دارد. موضوع مهمي كه در اين دو سال بسيار چالشبرانگيز بوده، حضور خوابآلود و بعضا در رختخواب دانشآموزان در كلاسهاي مجازي است كه بعضا از اين نكته به عنوان ايراد آموزش مجازي ياد ميشود اما بايد درنظر گرفت اين يك ايراد و آسيب تربيتي است كه بايد از اين منظر مورد توجه قرار گيرد.
همانطور كه بسياري از بزرگسالان نيز با شيوع كوويد، دوركار شدند اما برخي همچون گذشته بهطور رسمي در محيطهاي آنلاين كاري حاضر ميشدند و برخي (ويديوهاي بسياري در اين زمينه منتشر شده است) هم حضوري غيررسمي را انتخاب كرده بودند.
همچنين ايرادات زيرساخت فناوري و ارتباطات كه مخصوصا در انتقال دادهها بسيار مشكلساز بوده و هست را نبايد به پاي آموزش مجازي نوشت.
بزرگترين مشكل ما در كشور با شروع آموزش مجازي اين بود كه تا چند ماه قبل استفاده از ابزار ديجيتال را در زمينههاي آموزشي تابو ميدانستيم و با شيوع كرونا يكباره اين تابو شكست. خانواده، سيستم آموزشي و دانشآموزان وارد فضاي جديدي براي آموزش شدند كه نسبت به بهكارگيري اين فضا هيچ آموزشي نديده بودند (اين مورد در بسياري از كشورها به جهت وجود آموزش حضوري و آنلاين در گذشته، حل شده بود).
در واقع همزمان با آموزش، به آزمون و خطا هم ميپرداختند. آزمون و خطايي چند وجهي؛ هم به جهت جديد بودن شبكه آموزش دانشآموزي و هم به جهت تابوشكني و استفاده از فضاي مجازي در آموزش! كه به حق بايد گفت معلمين بيشترين بار را بر دوش كشيدند تا تحصيل متوقف نشود.
آنچه بايد در نظر گرفت اين است كه اين نوع آموزش الان به شكلي عيني جاي خود را در سيستم آموزشي كشور باز كرده است و پس از اتمام شيوع كرونا هم ميتوان با بهرهگيري از آن در كنار آموزش حضوري به عنوان مكمل استفاده كرد. بهينهسازي و گسترش سيستم آموزش مجازي كشور از ضروريات استفاده مفيد از اين نوع آموزش است كه بهتر است در دستور كار بانيان آموزشي كشور قرار گيرد. همچنين ميتوان از آموزش مجازي براي بازماندگان از تحصيل كه امكان حضور در مدارس را ندارند در كنار سيستم آموزش از دور استفاده كرد.
آخرين نكته؛ با شيوع كرونا ويروس با نداشتن سيستم آموزشي آنلاين مدون، علاج واقعه پس از وقوع انجام شد. حال كه سختيها و چالشهاي آن شناخته شد و كموبيش رفع شده يا در حال مرتفع شدن است، ميتوان با حفظ و گسترش آن در شرايط مشابه و در صورت اضطرار به خوبي و كمترين مشكل از آن بهره گرفت.