• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5147 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۱ بهمن

ادامه از صفحه اول

خشكسالي و اثر آن بر لرزه‌خيزي استان تهران 

سطح پوسته به همان شكلي بالا مي‌رود كه انگار يك بلوك لاستيكي داريد و آن را فشار مي‌داديد و اكنون فشار را رها مي‌كنيد. فشاري كه زماني توسط آب‌هاي سنگين زيرزميني تامين مي‌شد، اكنون تا حد زيادي از بين رفته است. از سال 2013، 286 ميليارد متر مكعب آب از بخش غربي ايالات متحده به دليل خشكسالي كاهش يافته است. بالا آمدن ناشي از پمپاژ باعث شده است كه سطح زمين از 4 ميلي‌متر تا حدود 13 ميلي‌متر در مناطق كوهستاني بالا رود. پمپاژ آب‌هاي زيرزميني در جريان خشكسالي كاليفرنيا بر رخداد زمين لرزه‌هاي امتداد گسل سن آندرياس اثر گذاشته است.
وقتي آب را بيرون مي‌آوريد، از بين رفتن وزن آب است كه بر سطح پوسته و گسل‌ها اثر مي‌گذارد. وزن باران و برف زمستاني، پوسته زمين را به سمت پايين مي‌راند. در اواخر تابستان و پاييز، آب تبخير مي‌شود و پوسته دوباره برمي‌گردد. پمپاژ آب زيرزميني نيز در اواخر تابستان و پاييز به اوج خود مي‌رسد و اثر برگشتي را تقويت مي‌كند. شرايط خشكسالي نيز به نوبه خود اين فرآيند را تشديد مي‌كند. اثر مشابهي در هيماليا رخ مي‌دهد كه در زمستان بيشتر از تابستان زلزله‌ها را تجربه مي‌كنند. فشار وارده بر گسل سان آندرياس ناشي از باران‌هاي زمستاني، تبخير تابستاني و پمپاژ آب‌هاي زيرزميني از نظر حدود يك كيلو پاسكال در يك فصل است. اين تغييرات در پي دهه‌ها پ  مپاژ آب مي‌تواند به چند ده كيلو پاسكال -در حد يك زمين‌لرزه- نزديك شود. تغيير تنش در يك زمين لرزه متوسط با بزرگاي 5 (مانند زلزله 29 آذر 1396 ملارد در غرب تهران) حدود 300 كيلو پاسكال (3بار) است. پمپاژ آب زيرزميني مي‌تواند منجر به زمين لرزه‌هاي مخرب شود. تغييرات ناشي از فعاليت انسان مهم است و بايد در تجزيه و تحليل خطر زلزله در نظر گرفته شود. در سال‌هاي 2013 و 2018، انبوه زمين‌لرزه‌هايي با حداكثر بزرگاي 4.5 در 5 كيلومتري بخش شمالي گسل تراگذر بحرالميت در فلسطين رخ داد. داده‌هاي فشار آبخوان و تحليل تصاوير ماهواره‌اي و پايش لرزه‌اي نشان مي‌دهند كه برداشت آب زيرزميني باعث اين زمين‌لرزه‌ها شده است. برداشت مداوم آب زيرزميني كه از چندين چاه واقع در 10 كيلومتري غرب خوشه لرزه‌اي از سال 2010 شكل گرفت منجر به كاهش كلي 50 متري سطح آب زيرزميني تا زمان وقوع زلزله‌هاي 2018 شد. اين خروج همچنين مربوط به فرونشست سطحي حدود 10 ميلي‌متر در سال است. همبستگي زماني، فرونشست گسترده، ويژگي‌هاي خوشه لرزه‌اي و راستاي گسل، ارتباط بين برداشت آب زيرزميني و زلزله‌هاي اخير را نشان مي‌دهد. مدل‌سازي نشان مي‌دهد كه كاهش فشار منفذي ناشي از پمپاژ در غرب محدوده زلزله‌هاي بحرالميت مي‌تواند باعث ايجاد تنش‌هاي كششي قابل‌توجهي شود كه منجر به رويدادهاي گسلش عادي در خارج از آبخوان شود. شبيه همين وضع در محدوده دشت شهريار ملارد، در مجاورت گسل ماهدشت جنوب كرج، در مورد زلزله‌هاي منجر به زلزله متوسط 29 آذر 1396 در ملارد برقرار بود.   مركز پژوهش‌هاي مجلس در سال 1396 گزارش داد كه در 10 سال -1385 تا 1395- در كشور ميزان بارندگي حدود 11درصد نسبت به متوسط بلندمدت كاهش يافته و به تبع آن نيز حجم جريان سطحي در دوره مشابه حدود 44درصد كاهش يافته است. كاهش در مقدار بارندگي به دليل وقوع خشكسالي و تغيير اقليم و البته افزايش برداشت انساني صورت مي‌گيرد. بيلان منابع و مصارف آب در كشور، كل ميزان برداشت آب در كشور برابر با 96 ميليارد مترمكعب است كه از اين ميزان 85 ميليارد مترمكعب -حدود 89درصد مربوط به بخش كشاورزي، 8ميليارد مترمكعب- حدود 8درصد مربوط به مصارف شرب و حدود 3 ميليارد مترمكعب -حدود 3درصد- مربوط به مصارف صنعتي است. به دليل خشكسالي‌ها و تغييرات اقليم ميزان كل آب تجديدپذير كشور از متوسط بلندمدت 130 ميليارد مترمكعب به 89 ميليارد مترمكعب در دهه 1385 تا 1395 رسيد. اين بيلان آب نشان مي‌دهد كه چالش جديدي به معناي افزايش لرزه‌خيزي در حوزه‌هايي كه آب زيرزميني به ‌شدت در حال برداشت است و از نزديكي آنها گسل‌هاي فعال عبور مي‌كند، مانند استان تهران، قابل انتظار است.


چه بجا، اما چه دير!

 دليل اين مدعا هم تذكر بجاي رهبري است كه با اشراف به اين امر تاكيد فرموده‌اند. چون با يك نگاه سطحي هم مي‌توان به اين واقعيت تلخ پي برد كه يكي از عوامل عدم ثبات در مديريت هرچند هم قابليت و اهليت و مشروعيت ضميمه باشد، همين است. اين دخالت‌هاي ناروا و سهم‌خواهي‌هاي غيرموجه و غيرضرور موجب شده است كه نيازسنجي‌ها تحت‌الشعاع قرار گيرد و بسياري از مصوبه‌هاي قانوني كه نگاهي به آينده دارد و متضمن توسعه متوازن، اجرايي نشود. در عوض پاي طرح‌هايي به ميان آمده است كه در كلان جامعه، هيچ نيازي به اجراي آنها نيست و در صورت عملياتي شدن، كسي حال‌شان را نمي‌پرسد طرح‌هايي كه از منظر مصداقي از مقوله بديهيات است كه با تاسف فراوان بدان جهت اجرايي شده است كه فلان نماينده محترم در كميسيوني خاص حضور داشته و صاحب‌نفوذ بوده‌ و اعمال نظر كرده است و مصيبت‌بارتر آنكه اين سهم‌خواهي آنچنان در استان‌ها و مناطق مختلف تسري پيدا كرده و منتقل ‌شده است كه هرچند فلان محيط استعداد آن را داشته باشد و ضرورت ايجاب كند و بايسته تعقل و اصول و نيازسنجي هم باشد، با اين حال هر روستا و بخش و شهري و شهرستاني خود را محق مي‌داند و متقاضي به داشتن آن است! كه اين، يعني تفرقه، يعني چنددستگي، يعني منافي وحدت ملي، يعني نشناختن حد و مرز استحقاقي خود. و ‌اي كاش درباره اين سهم‌خواهي‌ها و جزيي‌نگري‌ها و دخالت‌هاي خلاف سوگندي كه در پيشگاه قرآن كريم ياد شده است و نيز مغاير با اصل ۵۷ قانون اساسي، تحقيقات رفتارشناسانه و جامعه‌شناختي در استان‌ها و مناطق مختلف صورت مي‌گرفت تا نتايجش، امر را بر همه مبرهن و مدلل مي‌ساخت كه چگونه شتر را گم كرده در پي افسارش راهي امر باطل و ناكجاآباد شده‌ و از آن سو موكلان را ابزار و نردبان رسيدن به مقام و مسند خود كرده‌ايم؟ در پايان سخن اميد است كه اين نهيب و خطاب قانوني، جزئي‌نگران را به وفاي به عهد خود بازگرداند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون