مانيفست انقلاب (2)
محسن هاشمي رفسنجاني
واكاوي ريشههاي افراط از ابتداي انقلاب
اشاره: در يادداشت مانيفست انقلاب و خطر افراط در روزنامه اعتماد مورخه 13 بهمن، گفته شد كه بنابر ضرورت تشريح گفتمان حقيقي انقلاب براي نسلهاي نو، ريشههاي نهضت در اسلامخواهي، عدالتجويي، آزاديخواهي، استقلالطلبي معرفي شد و در كنار آن به مواردي چون مبارزه با خودكامگي، تماميتخواهي، مردمگريزي، استعمار و استبدادزدگي رژيم پهلوي كه مطالبات اصلي مردم را شكل ميدادند و با گذر از اهداف انقلاب در زمينههاي مختلف سياسي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و نظامي، به خطر افراط كه انقلاب و اهداف آن را تهديد ميكند، پرداخته شد. حال در اين يادداشت سعي ميشود به نمونههاي عيني از افراط در طول نيمقرن اخير پرداخته شود.
افراط در شيوه مبارزه- با مقايسه روند، حوادث و حجم قربانيان انقلاب اسلامي با ساير انقلابهاي قرن بيستم و روشن ميشود كه انقلاب ايران، مردمي و ماهيتي فرهنگي و اجتماعي بود نه نظامي، چريكي يا سياسي. اين تودهها و عموم مردم بودند كه به دعوت امام خميني(ره) به عنوان يك رهبر مذهبي به صحنه آمدند و انقلاب را به پيروزي رساندند. ولي بعضا شاهد مبارزات مسلحانه و در برخي موارد همراه با انحرافات فكري و عقيدتي بوديم كه تاثير كوچكي در آن پيروزي بزرگ داشت و اين انحراف عقيدتي و افراطگرايي در عمل نتوانست مسير مبارزه را تغيير دهد و اگر نبودند بزرگاني كه در مقابل افكار افراطي بايستند، ميتوانست انقلاب را به جاي خطرناكي سوق دهد. با گذري به دوران مبارزه مخصوصا در دوران تبعيد امام، ريشههاي نهضت، رهبري نهضت، ساواك و روش مبارزه با مخالفان روزهاي زندان و شكنجه و بررسي شيوه درست مبارزه كه به گفته آيتالله هاشمي يكي از بحثهاي مهم در جمع روحانيون ارشد و در ميان زندانيها و مبارزين بيرون از زندان بود، به اين نتيجه رسيدند كه با مبارزه مسلحانه كه نوعي افراط است به نتيجه دلخواه نميرسند. راه درست مبارزه تلاش براي به ميدان آوردن توده مردم است، ولي گروههاي چپ يا مجاهدين خلق و بقيه گروههايي كه به مبارزه مسلحانه پرداخته بودند حيات خود را در مبارزه مسلحانه ميديدند. جو عمومي زندان هم به نفع آنها بوده. چون اكثر كساني كه به زندان افتاده بودند بيشتر بر محور مبارزه مسلحانه گرفتار شده بودند. ولي روشن شده بود كه گرايش به مبارزه مسلحانه مانع فراگير و مردمي شدن مبارزه است، هرچند كه در مقطعي خاص حركت مسلحانه در تغيير فضا و انجام تبليغات براي مبارزه، منافعي داشت ولي فلسفه لزوم آن منتفي شده بود.مهم افكار عمومي و البته حمايت مردمي ميزان بود. امام خميني هم از ابتدا حركت مسلحانه را تاييد نميكردند.
ولي با اوجگيري نهضت رفتهرفته مسائل جديدي مورد بحث قرار ميگرفت و خصوصا با وجود التقاطيها، مليگراها، ماركسيستها، تودهايها، مسائل چون مسائل آفرينش، اقتصاد اسلامي جنبش كارگران و كشاورزان، نوع حكومت مورد قبول اسلام، نقش روحانيت و مخصوصا امام خميني و حتي نحوه زندگي در دوران طاغوت شبهات و پرسشهايي داشت و التقاط و انحراف در ميان گروههاي مبارزه در سخنرانيها در دانشگاهها، حسينيه ارشاد، مساجد و پايگاههاي مبارز ديده ميشد. افراط در ميان بعضي از آنها حتي به حذف فيزيكي يكديگر هم كشانده شد كه به افراط در عقايد معروف شد. با مردمي شدن و پيوستن مردم به انقلاب روز پيروزي فرا رسيد. در غروب 22 بهمن 57 فجر انقلاب اسلامي طلوع كرد. ولي بهرغم سالها مبارزه و آنهمه شهيد و مجروح باور سقوط پهلوي دشوار بود زيرا نظام شاهنشاهي در ايران ريشهاي 2500 ساله داشت. اين گمان كه روزي نظام ديگري در ايران مستقر شود دور از ذهن بود. پخش سرود «اي ايران» از راديو تلويزيون ايران كه به صورت كشوري جنگزده درآمده بود آرام گرفت. مركز نظامي و حكومتي به دست مردم افتاد و در زندانها باز شد، در مدرسه علوي شور و شعف وصفناپذيري حاكم شد و مردم بعضي از وابستگان رژيم و فرماندهان نظامي را به مدرسه رفاه تحويل ميدادند، مهندس بازرگان براي استقرار نظام جديد عازم نخستوزيري شد. عوامل پيروزي را ميتوان ابتدا در وضع نامطلوب رژيم و شرايط بد اقتصادي و سياسي دانست كه بستر مناسبي براي مخالفت با او شد. دوم روحيات مذهبي مردم و مبارزه رژيم پهلوي با اين تعصب مذهبي مردم را قويتر كرده بود، عامل سوم رهبري امام خميني و همفكران كه قدرت مردم را جهت داد و هماهنگ و متحد كرد و امام خميني وظيفه رهبري را خوب به عهده گرفت و خوب هم از عهده آن برآمد. البته شاگردان متعهد و آگاهي هم داشت كه ايشان را در اين مسير همراهي ميكردند و مرجع ديني بودن امام هم مشروعيت و مقبوليت كلام ايشان را دو چندان ميكرد و در نهايت شبكه روحانيت به صورت يك حزب نيرومند عمل ميكرد. حزبي كه در درون خود بودجه، مساجد و حسينيهها و تريبون و برنامه داشت.
اعدامها- بعد از پيروزي انقلاب ديري نپاييد كه بعضي از افراطكاري كه نشان از قبل از پيروزي داشت، خود را يكي بعد از ديگري نشان داده و اولين مورد برخورد با سران شناختهشده رژيم پهلوي بود كه به سرعت نادرستي محاكمه و اعدام شدند. تعداد به 30 نفري كه رسيد، با پيگيري شوراي انقلاب و دولت موقت كه در اعدامها نقشي نداشتند فورا در اواخر اسفند 57 با حكم امام به آن سروسامان داده شد. جلوي افراط گرفته شد و مقرر شد آييننامهاي تنظيم شود و لذا محاكمات متوقف شد و بدينوسيله خطر اولين افراط محدود شد و ماهيت انساني انقلاب جلوي افراط در اين زمينه را گرفت. در يادداشت بعدي به گزارههايي چون خطر تندروها و افراطيها در حوزه مباحثي چون، درخواست براي انحلال ارتش، منازعات قومي و منطقهاي، ترورها و... اشاره خواهيم كرد كه آسيبهاي فراوني را به كشور و ملت وارد ساخت.