• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5156 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۳ اسفند

تيتر اول روزنامه اعتماد امروز به روزنامه‌نگاران اختصاص يافت

وقتي كوزه‌گر از كوزه شكسته آب نمي‌خورد

رضا قوي‌فكر

در تمام عمر ۵۰ ساله روزنامه‌نگاري‌ام اين نخستين‌بار است كه مي‌بينم كوزه‌گر از كوزه شكسته آب نخورده است!
يك‌بار هم كه شده از ابزار كارمان (روزنامه) براي دفاع از حيثيت كاري‌مان مدد گرفتيم. تا يادم ‌مي‌آيد ما روزنامه‌نگاران همواره سنگ همه را به سينه زديم الا سنگ خودمان.
همواره نردبان ترقي ديگران شده‌ايم جز خودمان‌.... شب و‌ روز، روز و شب دنبال‌مان گشته‌اند كه خبرشان را در روزنامه‌مان ‌چاپ كنيم تا بتوانند به حق‌شان برسند. روز تعطيل‌مان فرقي با روز كاري‌مان نداشت. صورت‌مان را با صداقت سرخ نگه داشتيم.
ظاهرمان را حفظ كرديم. لباس خوب پوشيديم كه نگويند طفلك روزنامه‌نگار است قلم صدتا يك غاز مي‌زند اما به هيچ‌جا هم نرسيده است. كنايه‌هاي آشنا و غريبه را به جان خريديم كه اين همه مي‌چريد پس دنبه‌تان كو (دور از جان همه همكارانم.)
خودمان را به خطر انداختيم. زير بار منت هيچ مقام و منصبي نرفتيم كه روزنامه‌نگار باقي بمانيم. صبح تا شب و شب تا صبح دويديم و دويديم تا نكند خبري را از دست بدهيم و به قول طايفه خودمان تا نكند خبري بخوريم.
آماج تير‌هاي سمي اين و آن شديم كه چرا اين را نوشتيد و آن را ننوشتيد. به قول استادم دكتر الهي با اين همه دوندگي به عالم و آدم هم بدهكاريم.
همه از ما توقع دارند. دست آخر هم دوست‌مان ندارند كه چرا به قاري قبرستان نگفته‌ايم حجت‌الاسلام به درجه‌دار نگفته‌ايم جناب سروان به كارچاق‌كن فلان اداره نگفته‌ايم مديركل.
خلاصه به همه بدهكاريم اما دايم داريم براي چاق و فربه شدن اين و ترقي آن تلاش مي‌كنيم و هميشه هم سرمان بي‌كلاه مي‌ماند و هشت‌مان گروي نه‌مان است.
امروز اما پس از حدود نيم قرن چشمم به تيتر اول روزنامه اعتماد خورد كه انگار دنيا را به نامم سند زده‌اند. در دل گفتم خدا را شكر نمرديم و ديديم يك‌بار هم تيتر اول روزنامه با سرنوشت خودمان گره خورده است. اين حركت پسنديده مبارك را به فال نيك بگيريم. دست مريزاد همكار اعتمادي من. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون