• 1404 سه‌شنبه 2 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5158 -
  • 1400 پنج‌شنبه 5 اسفند

نگاهي به رمان «ايشان» اثر احمد ابوالفتحي

بي‌مرزي خيال و واقعيت بر بستر شهر

بهاره حجتي

«هگل» انسان مدرن را اين‌گونه توصيف مي‌كند: «شخصيتي كه تاريخ را در برابر خود و خود را در برابر تاريخ قرار مي‌دهد و در اين باره به تامل مي‌نشيند كه آيا اين دو در هماهنگي و هم‌سويي با يكديگر هستند يا نه؟» اگر بخواهيم ذات مدرنيته را در اثري جست‌وجو كنيم، بايد به حركتِ قهرمانِ رمان نظر بيندازيم؛ با چنين رويكردي، تعميم‌بخشي مطالبي كه از پي مي‌آيد، ملموس‌تر خواهد بود. بنابراين شايد اين نوشته بتواند تلاشي كوچك براي شناسايي و تشخيص عوامل و مولفه‌هاي مدرن در رمان «ايشان» احمد ابوالفتحي باشد. 
رمان «ايشان» به قلم «احمد ابوالفتحي» روايتي است‌ پرتعليق و انديشه‌ورز با روحي پرسشگر. پرسشگري، اساسا پديده‌اي شهري است. به اين معنا كه انسانِ رمان، ديگر تابعِ صرف و پذيرنده هر مفهومي نيست؛ بلكه دست به كنكاش در مفاهيم گذشته زده و اين‌گونه رشد خود را آغاز مي‌كند. همان‌گونه كه «سينا بهره‌مند» دوران رشدش را از نوجواني تا به امروز شرح مي‌دهد، گام‌به‌گام، سوالات بزرگ و حساسي را از باورهاي شكل‌گرفته در بافت و ذهن خانواده نيز مطرح مي‌كند؛ سوالاتي كه مي‌تواند تار و پود تمام باورهاي كهن را از هم بگسلد. 
«سينا بهره‌مند» پس از مرگ مادربزرگش «سنگين بانو» كه در واقع قطب و نقطه مستحكم تمامي باورهاي گذشته درباره حضور جن و از ما بهتران بوده، سفر جست‌وجوگرانه‌اي را براي كنكاش در اين باورها آغاز مي‌كند. قهرمان داستان براي اين كار از هيچ تلاشي سرباز نمي‌زند. به مكان‌هاي مختلف مي‌رود و تا جاي ممكن تمامي بازماندگان را مي‌بيند و با آنان گفت‌وگو مي‌كند. البته بايد حضور اجنه، از ما بهتران و... را كه در رمان با نام‌هاي «ايشان»، «مردآزما» و... مي‌آيد صرفا استعاره‌اي از باورهاي مجهول و كهنه‌ دانست تا بتوان طغيانِ شخصيت رمان را درك كرد اما درباره حركت از ذهنيت شهري به روستايي و با تاكيد بر رمان «ايشان» بايد گفت حركتي پوياتر از شخصيتِ رمان نيز وجود دارد و آن پيگيري پاسخ براي پرسش است چرا كه شخصيت ابايي از افشاگري نداشته و خودش را براي پذيرش حقيقت، هر چند تلخ و سخت، مهيا كرده است.
رمان «ايشان» روايتگر تاريخچه خانواده‌اي است كه از واقعيت اجتماعي بريده، خود را بهره‌مند از نيروي اجنه مي‌داند و با علاقه‌اي عجيب، سعي در حفظ رازي دارد كه حتي خود از تعريف جزييات آن عاجز است. گذشته و باوري موهوم كه تنها تبديل به حجمي ذهني شده است. بنابراين وقتي شخصيت رمان، كنكاش خود را در اين امور آغاز مي‌كند، مصاف داستان شكل مي‌گيرد. در «ايشان» ماجراهاي داستاني بر خطي مستقيم پيش نمي‌روند بلكه ماجراها به‌صورت شبكه‌اي از خطوط متنوع درمي‌آيند كه روي هم سوار مي‌شوند و يكديگر را قطع مي‌كنند. خرده‌روايت‌ها اغلب درهم پيچيده و گاهي به‌صورت كثيرالاضلاع و هزارلايه درمي‌آيند. رمان با پرسش‌گري شخصيت اصلي، زوال اين آلودگي ذهني را آغاز مي‌كند. «سينا بهره‌مند» به‌‌رغم آنكه در معرض شرايط و آزمون‌هاي تحقيرآميز قرار مي‌گيرد، به راه خود ادامه مي‌دهد تا واژگوني باورهاي كهنه را رقم بزند. البته روشن است خشونت و جبري كه زاييده ذهني نابجا و نابسامان است، ناگزير منجر به خشونت و جبر در زندگي واقعي خواهد شد و چنين پديده‌اي باعث از كارافتادگي اذهان شده و در نهايت، ماندن در گذشته و واپس‌گرايي را رقم خواهد زد. در سفرِ «سينا بهره‌مند» براي كشف و افشاي چنين عناصري موانع بسيار فراوانند؛ از نزديك‌ترين اشخاص به او تا آنها كه دورترند. ناتواني آدم‌ها در رويارويي با حقيقت نشان از ذهنيتي واپسگرا دارد؛ همان ذهنيتي كه حضور اجنه را بي‌كم‌و‌كاست مي‌پذيرد. در چنين شرايطي، روح و رفتار پرسشگرانه راوي، قطعا طغيان محسوب مي‌شود. از طرفي، همين منش، از او آدمي مستقل مي‌سازد كه اين نيز مولفه‌اي رو به جلو براي شخصيت رمان است.
نكته ديگر، محوريت شهر نهاوند است. مواجهه راوي با نهاوند برخوردي تازه است و به‌وضوح، موجب زوال ذهنيت روستايي شده و خوانش دوباره عناصر شهر، باعث تحول ريشه‌اي در روان و رفتار او مي‌شود. با وجود اينكه در رمان تصويرهاي واقعي از شهر نهاوند ساخته و پرداخته شده و فضاسازي به‌ گونه‌اي حقيقي شكل گرفته است اما لحن و واكنش راوي، به‌شدت بر فرديت و از همه مهم‌تر درك شخصي او از واقعيت و نيز نحوه و مسير شكل‌گيري اين ادراك تاكيد دارد. او با نارضايتي از وقايع و گذشته خانواده‌اش، ابتدا در جست‌وجوي تعاملي سازنده با اين وضعيت است اما به مرور اين تعامل را بيهوده مي‌يابد و اين‌گونه پرسش‌هاي بزرگ و طغيانش آغاز مي‌شود.
مساله مهم ديگر در رمان كه باز هم از عناصر مدرن در يك اثر محسوب مي‌شود، سعي نويسنده براي ايجاد پيوند ميان امور روان‌شناختي با وضعيت فراطبيعي است. شخصيت تلاش مي‌كند باورها و قضاوت‌هاي نادرست و آن وسواس عجيب چسبيدن به خرافه‌ها را نه با مجادله و يك‌جانبه‌گرايي، بلكه با قراردادن اين مفاهيم در مقابل بستر گسترده‌تري از عقل و منطق به چالش بكشد. همچنين مي‌خواهد باورهاي جنون‌آميز را مقابل سرشت حقيقي زندگي قرار دهد. تناقض شكل‌گرفته در رمان نيز تامل‌انگيز است. شخصيت، در مقابل جماعتي قرار گرفته است كه تغيير را نمي‌پذيرند و در فريبكاري كه حالا تبديل به باورشان شده، غرق شده‌اند. از طرفي، شخصيت رمان، به اين آگاهي در مورد واقعيت زندگي پي برده است اما نتيجه در واقع چيزي جز انزواي او و بيگانه‌شدنش با سايرين نيست چرا كه شخصيت به‌هيچ‌وجه راه گريز از واقعيت را نمي‌پذيرد و آن را پوچ و بيهوده مي‌داند و همين باعث تلاش بي‌وقفه‌اش براي يافتن حقيقت مي‌شود. گرچه او نيز واقعيت را به‌گونه‌اي كليشه‌اي مطرح نمي‌كند، بلكه حقيقت را صرفا در طرح پرسش و كنكاش در پاسخ، بيان مي‌كند كه اين خود از مفاهيم كليدي اين رمان محسوب مي‌شود. 
از ويژگي‌هاي ديگر اين رمان، مي‌توان به نويسنده‌بودن راوي اشاره كرد. اين كار به شكلي صورت گرفته است كه مخاطب، حضور نويسنده را به‌روشني حس كند. بنابراين ارجاعات شخصي و گاه كنايه‌آميز به عمل نوشتن در رمان نيز وجود دارد. نويسنده تلاش مي‌كند تا رمان صرفا بازتابي ساده از واقعيت بيروني نباشد و سايه‌اي از وهم را كه بر واقعيت بيروني سنگيني مي‌كند، نشان بدهد. در اين راه، گاه به شكلي استعاري شاهد از بين‌رفتن مرز واقعيت و خيال هستيم. به اين معنا كه خيال يا باوري موهوم گاه از فرط تكرار به واقعيت تبديل مي‌شود.
رمان «ايشان» تلاش مي‌كند از وهم و خيال به سوي واقعيت حركت كند. اگرچه زيربناي اصلي رمان پرداختن به امري فراواقعي است اما با شكل‌گيري تناقض‌هاي ذهني شخصيت در روند داستان، حس تفسير و تحليل در رمان كم‌كم بارور شده و ديگر توصيف‌ناپذير بودن آن امر فراطبيعي كنار مي‌رود و به بخش‌هايي از حقيقت نور مي‌تاباند.
رمان «ايشان» را نشر نيماژ منتشر كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون