ايران در ادراكهاي رهبران روسيه
محمود فاضلي
در كتاب «جمهوري اسلامي ايران در ادراكهاي رهبران روسيه» نوشته خانم الهه كولايي و عفيفه عابدي منتشره از سوي انتشارات جهاد دانشگاهي، روابط ايران و فدراسيون روسيه در سالهاي گذشته مورد بررسي قرار گرفته است. در جريان تحولاتي كه در سياست خارجي پس از فروپاشي اتخاد شوروي شكل گرفت، روسيه به سرعت سياست خارجي خاورميانهاي خود را بازسازي كرد. در اين چارچوب، نگرشهاي حاكم بر سياست خارجي روسيه نيز دگرگونيهاي قابل توجهي را پشت سر گذاشت. بازگشت روسيه به خاورميانه در سرعت بخشيدن به اين دگرگوني تاثيرگذار بود. از نيمه دهه 1990 روابط روسيه با ايران در مسير گسترش مداوم قرار گرفت. اين روابط تا حد زيادي با ملاحظات جهاني و تقابل ايران با امريكا در ارتباط بوده است. در پرتو اين دگرگونيها، روسيه توانست از روابط رو به گسترش با ايران، در زمينههاي گوناگون در روابط با امريكا بهرهبرداري كند. مجموعهاي از عوامل داخلي، منطقهاي و بينالمللي، بر روابط روسيه با ايران تاثير گذاشته است.
در اين كشور و در ميان رهبران آن درباره ايران، ادراكهاي گوناگوني وجود داشته است. در جريان تحول در سياست خارجي روسيه، روابط با ايران نيز از جايگاه ويژهاي برخوردار شد و در برداشتها و ادراكهاي رهبران روسيه از خود و ديگران دگرگونيهاي درخور توجهي پديد آمد. روابط ايران و روسيه، بر بسياري از دگرگونهاي منطقه و نيز فرامنطقهاي تاثيرگذار بوده است. در اين روابط، رويكردهاي امريكا و سياستهاي آن در برابر تهران و مسكو و در مناطق آسياي مركزي و قفقاز تاثير ويژه داشته كه نوسانهايي در روابط ايران و روسيه را سبب شده است. رهبران روسيه با فروپاشي الگوي توسعه كمونيستي، غربگرايي را محور سياستها و رفتارهاي خود قرار داده بودند و جايگاه ايران نيز بر همين اساس در سياست خارجي روسيه تعيين شد، اما با دگرگوني در سياست خارجي روسيه و روابط آن با امريكا، جايگاه ايران نيز در ديدگاه رهبران روسيه تغيير كرد.
برخلاف برخي تصورها در مورد چرخش اساسي در روابط روسيه و امريكا و آثار آن بر ايران، پس از انتخاب دونالد ترامپ رييسجمهوري پيشين امريكا به زودي مشخص شد محدوديتهاي ساختاري و مشكلاتي كه رهبران دو كشور به سادگي قادر به حل و فصل آن نيستند، امكان تحول اساسي در روابط دو كشور را به شدت تحت تاثير قرار داد. در سالهاي پسافروپاشي اتحاد شوروي، بارها تلاش دو كشور براي بهبود روابط، با درنظر گرفتن موانع ساختاري برآمده از ژئوپليتيك روسيه و ملاحظات جهاني امريكا، تحول اساسي ايجاد نشد. ملاحظات روسيه در مناطق پيراموني آن در جمهوريهاي پيشين اتحاد شوروي مانند اوكراين، جمهوري آذربايجان و گرجستان يا مسائلي مانند استقرار سامانه دفاع موشكي امريكا در نزديكي مرزهاي روسيه و بهويژه سياست خاورميانهاي روسيه، تحول جدي در اين روابط را با دشواري اساسي روبهرو ساخت.
بيترديد ايران و روسيه حوزههاي گوناگوني از منافع مشترك دارند، اما مقامهاي روسيه بارها تاكيد كردهاند فقط منافع دايمي دارند و متحدان دائمي ندارند. به نظر ميرسد روسيه همانند گذشته، هر جا كه منافع اين كشور ايجاد كند، در تعامل يا تقابل با سياستهاي امريكا رفتار خود را در رابطه با ايران تنظيم ميكند. ملاحظه منافع ايران از سوي روسيه، ملاحظهاي ساده شده و غيرواقعي است. پيش از اين هم موضوع «باز شروع» روابط امريكا و روسيه، به سياست پايداري در تنظيم روابط دو كشور تبديل نشد و بسيار سريع با موانع ساختاري توسعه روابط دو كشور روبهرو شد. بنابراين با تداوم حوزههاي همكاري و ستيزش ميان دو كشور، ميتوان انتظار داشت كه بدهبستانهاي منطقهاي و بينالمللي دو كشور تداوم يابد.
نويسندگان كتاب نتيجهگيري كردهاند روسها بارها نشان دادهاند كه اولويت آنها مسائل بينالمللي، رابطه با امريكا و نه توجه به دغدغههاي ايران است. روند اتمام نيروگاه اتمي بوشهر و تحويل موشكهاي اس- 300 در اين زمينه شواهد كافي ارايه ميكند. در مسايل خاورميانه دو كشور همپوشاني شايان توجهي در مواضع خود داشتهاند كه هر يك بر پايه منافع خود آن را دنبال كرده كه با سياستهاي توسعهطلبانه امريكا در تقابل قرار ميگيرد. به نظر ميرسد كه همانند تجربههاي ديگر در مسايل مختلف، در اين زمينه نيز روسيه شريك قابل اتكايي نيست و بيشتر شاهد نزديكيهاي تاكتيكي و نه راهبري هستيم.
موضوعاتي همچون «چارچوبي نظري براي سياست خارجي روسيه و مساله ايران، تحول در سياست خاورميانهاي روسيه، تاثير اوراسياگرايي بر روابط روسيه با ايران، تاثير عامل بينالمللي در روابط ايران و روسيه، فراز و فرود روابط ايران و روسيه، روابط اقتصادي ايران و روسيه، روسيه و برنامه هستهاي ايران، تحول در ادراكهاي رهبران روسيه نسبت به ايران» سرفصلهاي اين كتاب 321 صفحهاي است.