• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5172 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۳ اسفند

اعتراض دارم

آلبرت كوچويي

يادمان هست، كه نسل ما، دانشجويان آن هنگام، كه چون فيلم گاو، اكران گرفت و به گونه‌اي اعتراضي از سوي كارگردان جوان، به جامعه آن زمان بود. در برابر منتقدان آن، رگ گردن‌مان، از خشم و فرياد، بيرون مي‌زد. عده‌اي آن را ناپسنديده، رد كردند. دسته‌اي كه ساخته داريوش مهرجويي را همسان با فيلمفارسي مي‌دانستند، او را به سخره گرفتند. بسياري، در كنار اعتراض هوشمندانه مهرجويي به ساختار اجتماعي آن هنگام ايستادند. ايستادند و هورا براي اين جوان تازه از ينگه دنيا آمده و تحصيلكرده و نه تجربه‌گر ذوق و سليقه‌اي با ابراز آمده صنعت سينمايي آن هنگام، سردادند. اعتراض سينمايي داريوش مهرجويي «بركلي رفته» با فيلم گاو هوشيارانه و هنرمندانه بود و راه تازه‌اي براي ساختن آثار بعدي او گشود.داريوش مهرجويي با فيلم گاو از چهره‌هاي اصلي موج نوي سينماي ايران شد، آن‌هم هنگامي كه موج فيلمفارسي، سراسر سينماي آن هنگام را تسخير كرده بود. هنگامي كه فيلم‌هايي چون هم‌تراز احمد چكمه‌اي وارد مي‌شود و آثاري ديگر خيل تماشاگران را به بيراهه و برهوت مي‌كشاندند. ناگهان فيلم مهرجويي، از راهي تازه، روشنگرانه و هوشمندانه گفت. فيلم گاو در سال ۴۸ براساس داستان «عزاداران بيل» از غلامحسين ساعدي ساخته شد. داستاني كه يك سال پيش از آن نوشته شده بود. داريوش مهرجويي كه بر اقتباس از آثار ادبيات آشنايي و اعتقاد داشت. فيلم گاو را ساخت موجي تازه به راه انداخت. يادمان هست، داريوش مهرجويي، با ساخته‌هاي ديگر، چون آقاي هالو و پستچي، كه آنها هم براساس نمايشنامه‌‌اي ساخته شد، راه خود را دنبال كرد.و البته مهرجويي، با تلخ‌ترين اثر سينمايي دايره مينا، همچنان ساختارهاي اجتماعي آن هنگام را به تازيانه مي‌گرفت تا آثاري كه تداوم يافتند. قصد كالبدشكافي آثار مهرجويي را ندارم همچنان كه رگ گردن برخي از هم‌نسلان‌مان براي آثاري از او، بيرون مي‌زد، برخي آثار او را هم از نگاهي از گوشه چشم مي‌ديديم. با فيلم گاو، فيلمسازان ديگري هم جرات آن يافته و در اين راه، گام نهادند. برخي به راه و بعضي هم البته به بيراهه زدند، كه باز باكي نبود. داريوش مهرجويي كه شناختي به كمال از ادبيات جهان داشت، با آنكه از جروم ديويد سلينجر هم شناخت داشت يك اثر او را اقتباس كرد. «فراني فرويي» يك «گاف» كه سبب شد، فيلم «پري» او را، از اكران، پايين بكشد. سيلنجر و وكلاي او در مقاطع بسيار، با كسي تعارف نداشته‌اند و هر اقتباسي از آثار او را به پايين مي‌كشيدند. «پري» در امريكا، به نمايش درنيامد. مثل مهرجويي، اعتراض به او وارد نشد. باز يادمان هست، چه بر سر «سنتوري» او آمد و اعتراض او، به جايي نرسيد. تا وعده اكران تازه‌ترين ساخته مهرجويي، «لامينور» در اكران نوروزي آمد و فرياد لرزان او در فضاي مجازي به دنبال داشت كه: من اعتراض دارم. اين‌بار اعتراض مهرجويي، نه بر پرده نقره‌اي كه در فضاي مجازي با تهديدهاي او آمد. «لامينور» البته اثر اقتباسي نبود. از معدود كارهاي او در عرصه سينما مي‌دانم سينماگران معترض، با سلاح دوربين و پرده نقره‌اي، اعتراض‌شان را مي‌كنند. آنچه خود مهرجويي، بارها كرده است. اعتراض مهرجويي، به دل بسياري از آنان كه قد در برابر منتقداني چون هوشنگ كاووسي راست مي‌كردند ننشست و بهانه بعدي كه «اطلاعات غلط به من دادند» عذر بدتر از گناه بود. يك واپس‌نشيني و عقبگرد از آن اعتراض آتشين. آنان كه سلاح دوربين را به دست دارند، خوب مي‌دانند فضاي مجازي اينترنتي، آشفته، پريشان و احساسي و.... جاي چنين اشتباه و دريافت اطلاعات غلط نيست ما هم به اعتراض شما اعتراض داريم!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون